- پنج شنبه ۲ بهمن ۱۳۹۹
دختر دانشجویی که متهم است روی پسر هم دانشکده‌ای خود اسید ریخته و باعث آسیب شدیدی به وی شده در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
زن جوان که به‌خاطر اختلاف با شوهرش راهی دادگاه خانواده شده بود، از سوی دو مرد موتورسوار مورد اسیدپاشی قرار گرفت.
زن صدایش را نازک می‌کند و با لحنی پر از درد و رنج، آه از نهاد برمی‌‌‌آورد: «بمیرم برایت تو که همه زندگیت نابود شده. حالا می‌توانی ازدواج کنی با این قیافه؟»
پسر جوان که به خاطر یک فندک گرانقیمت دست به اسیدپاشی زده بود، با رضایت شاکی، از مجازات قصاص رهایی یافت.
مرد میوه فروش که متهم است برادرش را با اسید سوزانده و باعث مرگ وی شده است بزودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه خواهد شد.
فرمانده انتظامی شهرستان دیر گفت: عامل اسید پاشی در این شهرستان در کمتر از ۲ ساعت شناسایی و دستگیر شد.
فرمانده انتظامی شهرستان دیّر از دستگیری عامل اسیدپاشی خبر داد.
چند وقت پیش پیام های تهدید آمیزی از او دریافت کردم اما جدی نگرفتم و فکرش را نمی کردم آنقدر کینه توز و خودخواه باشد که بخواهد مرا به خاطر دور شدن از زندگی پر از آسیبش مجازات کند.
معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی فارس اعلام کرد مردی که در شهر صدرا بر روی همسرش و فرزند همسرش اسید پاشیده بود، در بیمارستان تحت نظر است و بعد از مداوا به مقام قضایی ارجاع می‌شود.
مرد آشپز که به اتهام اسیدپاشی به همسرش دستگیر شده مقابل بازپرس جنایی اعتراف کرد به خاطر اینکه نمی‌خواسته همسرش را از دست بدهد اقدام به این کار کرده است.
حکم قصاص زن جوانی که به خاطر کینه از شوهرش با پاشیدن اسید در خواب او را به قتل رسانده بود، از سوی دیوان عالی کشور تأیید شد.
پسر نوجوانی که دو سال قبل در راه مدرسه از سوی جوان همسایه مورد اسیدپاشی قرار گرفته بود پس از یک دوره طولانی درمان سرانجام تسلیم مرگ شد.
خواستگار قدیمی که با ساخت آیدی جعلی برای دختر مورد علاقه اش ایجاد مزاحمت و تهدید به اسید پاشی کرده بود ، دستگیر شد.
زن جوانی که دستور اسیدپاشی به یک وکیل دادگستری را صادر کرده بود پس از بازداشت مدعی شد به‌خاطر استاد رمالی‌اش این کار را انجام داده است. زن جوانی که دستور اسیدپاشی به یک وکیل دادگستری را صادر کرده بود پس از بازداشت مدعی شد به‌خاطر استاد رمالی‌اش این کار را انجام داده است.
یک روز معمولی بود، کاملاً معمولی. هوا آفتابی بود. برای خرید روزانه بیرون رفته بود و داشت با زنبیلی پر برمی‌گشت؛ مایع ظرفشویی و سبزی تازه و از این جور خرت و پرت‌ها که الآن وقتی بهشان فکر می‌کند، یادش نمی‌آید.