ما امیدوار بودیم کلیسا نقش فعال خود را بهصورت علنیتری ایفا کند و اکنون بهنظر میرسید این اتفاق در حال رخ دادن است. با رسیدن روز 23 فوریه، شایعاتی داغ شد که نشان میداد «خسوس سوارز کوریو» مقام عالیرتبه نظامی ونزوئلا احتمالاً اعلام خواهد کرد که دیگر از مادورو حمایت نمیکند.
گوایدو روز چهارشنبه با لباس مبدل از کاراکاس خارج و طبق برنامه قبلی به سمت مرز کلمبیا حرکت کرد. وی قرار بود در مرز ونزوئلا منتظر بماند تا کمکها با عبور از «پل بینالمللی تیندیتاس» در کلمبیا وارد ونزوئلا شوند.
ما امیدوار بودیم کلیسا نقش فعال خود را بهصورت علنی تر ایفا کند و اکنون بهنظر میرسید این اتفاق در حال رخ دادن است؛ با رسیدن روز 23 فوریه، شایعاتی داغ شد که نشان میداد «خسوس سوارز کوریو» مقام عالی رتبه نظامی ونزوئلا احتمالاً اعلام خواهد کرد که دیگر از مادورو حمایت نمیکند.
«ایوان دوکه» رئیسجمهوری کلمبیا 13 فوریه با ترامپ در کاخ سفید دیدار کرد و گفتوگوهای آنها با محوریت ونزوئلا برگزار شد. ترامپ از هیأت کلمبیایی پرسید که آیا او باید شش ماه پیش با مادورو مذاکره میکرد؟ و دوکه با صراحت پاسخ داد در صورت انجام چنین مذاکرهای، این یک پیروزی بزرگ برای مادورو محسوب میشد؛ اظهاراتی که نشان میداد اگر اکنون چنین مذاکرهای انجام شود اشتباه بزرگتری خواهد بود.
ترامپ گفت این یک لحظه تاریخی در جهان است. گوایدو از ترامپ به دلیل دعوت به دموکراسی و به نمایش گذاشتن یک رهبری قوی تشکر کرد که باعث شد لبخند بزنم. قوی؟ کاش او میدانست رهبری ترامپ واقعاً تا چه اندازه قوی است.
متأسفانه وزارت خارجه همچنان با هیجان و نگرانی در پیگرفتن تضمینهایی از مادورو درباره سلامت پرسنل دیپلماتیک ما در آن کشور بود. این نگرانی بر سر اصل تضمینی که دولت ونزوئلا باید درباره حفاظت کافی از این افراد میداد، نبود بلکه به چگونگی تبادل «یادداشتهای دیپلماتیک» مربوط میشد که بهنظر من این بحثهای پیش پا افتاده در آن شرایط، بیتوجهی و بیاعتنایی کامل به فضای سیاسی گسترده تری بود که اتفاقات مهمی در آن جریان داشت.
بهنظر میرسید که ترامپ چندان علاقهای به بحث و گفتوگو درباره ونزوئلا ندارد که علت آن بعداً در همان روز معلوم شد. ترامپ اعلام کرد توافقی درباره پایان دادن به تعطیلی دولت (به خاطر اختلاف برسر بودجه ساخت دیوار مرزی با مکزیک) حاصل شده است؛ موضوعی که باعث شد طیفهای مختلف سیاسی کشور چنین تصمیمی را تسلیم شدن کامل او در پروژه ساخت دیوار مرزی مکزیک تفسیر کنند. تعجبی نداشت که او آن روز حال روحی مساعدی نداشت.
تلاش کردم نگرانی ترامپ را برطرف کنم، توضیح دادم که ارتش هنوز در پادگانهای خود مستقر است که این خود بسیار اهمیت دارد و مقامهای ارشد نظامی از دو روز پیش در حال مذاکره با مخالفان درباره امتیازاتی هستند که درصورت ملحق شدن به آنها بازنشستگی کسب خواهند کرد.
پنس گفت ونزوئلا بسیار از حمایت ایالات متحده خوشحال است و با توجه به خطری که ما کرده بودیم، همکاری نزدیکی با ما خواهد داشت. حس میکردم که این واکنش گوایدو رضایت ترامپ را جلب خواهد کرد. بعد از این تماس تلفنی، روی میز پنس خم شدم تا با او دست بدهم و در همان حال گفتم: «این یک لحظه تاریخی است.»او پیشنهاد کرد برای توجیه ترامپ به اتاق بیضی برویم و با توجه به این که ترامپ کاملاً از نتیجه خوشحال بهنظر میرسید، امیدوار بود او روز بعد بیانیهای را در حمایت از گوایدو صادر کند.
سپس صبح همان روز با ترامپ صحبت کردم. او اکنون درباره دستیابی بهمنابع نفتی ونزوئلا در دوران پساز سرنگونی حکومت مادورو تضمین میخواست و تلاش میکرد اطمینان یابد پس از سرنگونی مادورو، چین و روسیه از توافقهای قبلی خود با حکومتهای غیرقانونی چاوز و مادورو دیگر منفعتی کسب نخواهند کرد.
متأسفانه همان طور که فکر میکردیم، حکومت مادورو در دزدی و هدر دادن چنین داراییهایی چنان حرفهای بود که چیزی از آنها را باقی نگذاشته بود. با این حال به رسمیت شناختن گوایدو تبعات بسیار مهم دیگری از نظر مالی در جهان نیز داشت زیرا بانکهای مرکزی دیگر کشورها و بانکداران خصوصی دلیلی نمیدیدند که در مقابل بانک مرکزی امریکا قرار بگیرند.
منوچین به تلاش خود برای اینکه کاری برای ونزوئلا انجام ندهد، ادامه داد. پمپئو به من گفت که روز پنجشنبه یک تماس 30 دقیقهای با منوچین داشته و او پیشنهاد متقابلی مبتنی بر اعمال تحریمها بهصورت بخش به بخش ارائه داده است. گفتم، ما اکنون فقط یک ضربه تا سرنگونی مادورو فاصله داریم و شاید مدتهای مدیدی طول بکشد تا فرصتی به این خوبی مجدداً فراهم شود.
من 14 ژانویه اعضای کمیته مدیران شورای امنیت ملی را در اتاق وضعیت جمع کردم تا گزینههایی را برای تحریم حکومت مادورو و بویژه تحریم بخش نفت و گاز ونزوئلا بررسی کنیم. فکر کردم اکنون وقت آن است که درباره موضوع تحریمها اعمال فشار کنم، پرسیدم: «چرا برای پیروزی در این کشور آماده نشویم؟» معلوم شد که همه بهجز استیو منوچین وزیر خزانهداری تمایل داشتند اقدامی فوری بهکار بسته شود.
جولیانی حامل پیامی برای ترامپ از سوی «پیت سشنز» نماینده حزب جمهوریخواه در کنگره و از حامیان دیدار ترامپ با مادورو بود. سناتور باب کورکر نیز به دلایلی که خود آنها بهتر میدانستند، از چنین دیداری حمایت میکرد.
اندکی بعد از حمله پهپادی به مادورو، در جلسه 15 اوت در اتاق بیضی که موضوع آن هم به ونزوئلا مربوط نبود، باز نام این کشور به میان آمد و ترامپ علناً به من گفت «کار را تمام کنید» و منظورش این بود که از شر حکومت مادورو خلاص شویم.
بسیاری از نامزدها در داخل و خارج کاخ سفید برای دستیابی به پست رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید رقابت میکردند اما ترامپ روز 14 دسامبر در توئیتی نوشت، «میک مولوینی» مدیر دفتر مدیریت و بودجه به محض رفتن کلی، بهعنوان سرپرست ستاد کارکنان کاخ سفید منصوب میشود.
مکرون نشست دوجانبه با ترامپ را با صحبت کردن از «ارتش اروپا» آغاز کرد که قبلاً هم آن را علناً مطرح کرده بود و بسیاری از امریکاییها هم کاملاً آمادگی داشتند تا اروپاییهای ناسپاس بدون ما چنین ارتشی را تشکیل دهند.
روز شنبه به اقامتگاه سفیر امریکا در پاریس رفتم تا ترامپ را که آنجا حضور داشت قبل از دیدار دوجانبهاش با مکرون توجیه کنم. هوا بد بود و من و کلی درباره امکان دیدار از بنای یادبود جنگ جهانی اول در «شاتو- تری» فرانسه و گورستانی در حوالی آن - که بسیاری از سربازان امریکایی جنگ جهانی اول در آن دفن بودند- با هم مشورت کردیم. کادر پرواز بالگرد مخصوص رئیسجمهوری - مارین وان - میگفتند که به دلیل دید بد، فرود بالگرد در این گورستان کاری غیرمحتاطانه است.
سیاستهای داخلی کاخ سفید درگیر روندی بسیار پیچیده و مشکلات متعدد بوروکراتیک بود که اکثر این مشکلات هم به رسانهها درز پیدا میکرد. برای پستهای مختلف از جمله نمایندگی امریکا در سازمان ملل نامزدهای مختلف مطرح و بعد حذف میشدند، حتی افرادی وارد (تیم ترامپ) میشدند و بعد از آن بیرون کشیده میشدند و بعد دوباره وارد میشدند.
حضور در نیویورک به من یادآوری میکرد که چرا سفیران امریکا در سازمان ملل نباید از جایگاه اداری همسطح با اعضای کابینه برخوردار باشند (حداقل رویکرد سنتی جمهوریخواهان این طور بود)، یا اگر پست تشریفاتی عضویت در کابینه را دریافت کردند، رئیس جمهوری باید به آنها تأکید کند که بدون هیچ شک و تردیدی فقط یک نفر در دولت سمت وزیر خارجه را برعهده دارد.
کِلی روز بعد، حوالی ظهر به دفترم آمد تا درباره آن مقاله صحبت کند و گفت که «متیس در حال غرق شدن است» و ریکاردل را به درز اطلاعات مربوط به افشاگریها پیرامون دختر ترامپ متهم کرد که به طرز شگفتانگیزی گستاخانه بود.
تصمیم گرفتیم بیانیهای را صادر کنیم و در ادامه پمپئو به سؤالات خبرنگاران پاسخ دهد اما بحثهای زیادی درباره زمان انتشار متن این بیانیه وجود داشت و نمیدانستیم که آن را قبل از مراسم سالانه عفو بوقلمون توسط رئیس جمهوری در روز شکرگزاری یا بعد از این مراسم منتشر کنیم. متأسفم جناب ولیعهد، ولی ما هم اولویتهای خود را داریم!
از کلی پرسیدم: «فکر میکنی اگر تو بروی اوضاع بهتر میشود؟ دستکم تا بعد از انتخابات صبر کن. اگر اکنون استعفا بدهی کل انتخابات بر باد خواهد رفت.» با ناراحتی پاسخ داد: «شاید این طوری بهتر باشد.» بنابراین گفتم: «هر تصمیمی که بگیری برای من قابل احترام است اما بدان قدرت گرفتن افرادی همچون الیزابت وارن و برنی سندرز نکته مثبتی ندارد.»
گفتوگوها چند دقیقه دیگر و تا حدود ساعت 10 صبح طول کشید تا این که به کلی گفتم: «جان، ما باید به اتاق بیضی برویم تا درباره عربستان صحبت کنیم.» قصد داشتم با این جمله به همه یادآوری کنم که سایر مسائل جهان هنوز تمام نشده است و همه چیز موضوع مهاجرت نیست.
ترامپ به نیلسن اشاره کرد و گفت: «شما مسئول حفظ و حراست از امنیت مرزها هستید» و بعد با اشاره به پمپئو افزود: «شما دخالتی نداشته باشید.» این اظهارات کاملاً مغایر با چیزی بود که ترامپ روز شنبه به کوشنر گفته بود و بر اساس آن مرا قانع کرده بود که تا حدی دخالت بیشتری در این موضوع داشته باشم. مکالمات بین ترامپ و نیلسن ادامه یافت و در یک آن، پمپئو زیر لب به من گفت «ما چرا اینجا هستیم؟» سوال خوبی بود.
موضوع مهاجرت با تلاشها برای مذاکره و تصویب اصلاحیه توافق تجارت آزاد امریکای شمالی موسوم به «نفتا» با کانادا و مکزیک، برنامه کمکهای خارجی در امریکای مرکزی و اختلافات بیشمار بین وزارتخانههای دادگستری، امنیت داخلی، بهداشت و خدمات انسانی، امور خارجه و سازمانهای دیگری که در این زمینه مسئولیتی داشتند، در هم آمیخته بود. این مشکلات عمدتاً بهدلیل آشفتگی حاکم بر روندهای تصمیمگیری درباره سیاستهای داخلی بود که نشانهای دال بر کمرنگ شدن این مشکلات هم مشاهده نمیشد.
مک گان بهعنوان مشاور حقوقی و قانونی کاخ سفید که با استدلالهای منطقی روی موضوع انتصابهای قضایی متمرکز شده بود، سیاست مهاجرتی را یک باتلاق قلمداد میکرد و از اینرو تصمیم گرفته بود خود را از آن دور نگه دارد. وزارت دادگستری هم مشکلات خاص خود را داشت. من که اکنون دیگر متوجه قضایا شده بودم، به دقت این موضوع را تحت نظر داشتم اما از همان الگوی مک گان پیروی کردم.
تصمیم نهایی این شد که مایک پنس معاون ترامپ به نمایندگی از دولت در مراسم یادبود مک کین در ساختمان کنگره موسوم به «کپیتول روتوندا» و همچنین در کلیسای ملی واشنگتن حضور یابد. این مراسم شرکت کنندگان زیادی داشت و طبق معمول با خوش و بش حضار حتی در لحظه وداع و خاکسپاری فرد متوفی برگزار شد.
حذف مجوز امنیتی اقدامی کاملاً نمادین بود، زیرا داشتن چنین مجوزی به این معنا نبود که برنان یا هر فرد دیگری میتواند براحتی وارد سیا شود و از هر موضوع مورد علاقهاش سردرآورد. چنین فردی لازم بود اولاً «ضرورت آگاهی» از یک موضوع خاص را اثبات کند و ثانیاً هر سند واقعاً مهمی فقط باید در بخش ویژهای که در داخل سازمان سیا برای این کار در نظر گرفته شده بود، خوانده میشد.
برنامه روزانه ترامپ سادهترین برنامه خلاف قاعدهای بود که هرکس ممکن بود با آن مواجه شود؛ یکی از دشوارترین ناهنجاریها در رفتار ترامپ، عناد همیشگی اش با جان مک کین بود که حتی بعد از مرگ این سناتور (منتقد) نیز - که عملاً دیگر آسیبی به ترامپ وارد نمیکرد - همچنان ادامه داشت.
در روزهای نخست ماه ژوئن سال 2018، جان کلی رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید و رئیس دفتر رئیس جمهوری، شیوه جدیدی را درباره برنامه روزانه ترامپ اجرا کرد و هر روزِ کاری در اتاق بیضی (دفتر اصلی رئیس جمهوری) را از ساعت 11 صبح و با یک جلسه صبحگاهی با خودش بهعنوان رئیس ستاد کارکنان شروع میکرد.
وزارت خارجه همه تلاش خود را به کار گرفته بود تا مذاکره با طالبان به هر قیمتی به نتیجه برسد و به همین دلیل من نگران بودم که تصویر کلان را از دست دادهاند، این مشکل شناختی مشکلی همیشگی در وزارت خارجه بود.
«شما آماده هستید؟»، ترامپ بدون اشاره به فرد خاصی این سؤال را مطرح کرد ولی این معمولاً عبارت مورد علاقه ترامپ بود که وقتی آن را به کار میبرد، یعنی اینکه موضوعات بزرگ و مهمی در راه است.
در صبحانه کاری معمول خود با متیس و پمپئو که با سالروز حمله ژاپن به ناوگان امریکا در بندر «پرل هاربر» مصادف شده بود، پیشنهاد کردم که ما باید در موضوع افغانستان بهدنبال پاسخ سه سؤال مهم باشیم؛ آیا با خروج ما از افغانستان، دولت آن کشور سقوط خواهد کرد و اگر ممکن است چنین شود، چقدر طول خواهد کشید؟ گروههای تروریستی نظیر داعش و القاعده چگونه و با چه سرعتی به خروج ما از افغانستان واکنش نشان خواهند داد؟ و گروههای تروریستی مختلف با چه سرعتی قادر خواهند بود حملاتی را علیه امریکا سازماندهی کنند؟
حضور طالبان در افغانستان ممکن است سقوط پاکستان به دست تروریستها را تسریع کند. دانفورد گفت: اگر ما از افغانستان عقبنشینی کنیم، خطر یک حمله تروریستی به امریکا در آینده نزدیک وجود خواهد داشت. ترامپ دوباره شروع کرد: «ما 50 میلیارد دلار در سال» برای افغانستان هزینه میکنیم. رئیس جمهوری در پایان بدون اینکه به کس خاصی اشاره کند، گفت: «شما تا روز ولنتاین فرصت دارید.»اکثر حاضران در جلسه، اتاق بیضی را با روحیهای خراب ترک کردند.
در ادامه جلسه ترامپ دوباره گفت: «ما باید خارج شویم. من در رقابتهای انتخاباتی برای خروج از افغانستان کمپین کردم. مردم عادی عصبانی هستند و میخواهند خارج شویم. مردم ما بسیار باهوش هستند و به همین دلیل بود که دین هلر نتوانست در انتخابات کنگره، کرسی خود را در مجلس سنا حفظ کند، چون او از سیاستهای هیلاری کلینتون حمایت کرده بود.»
ترامپ به نخستین استفاده رزمی از «سلاح عظیم انفجار هوایی» معروف به «مادر همه بمب ها» اشاره کرد و خطاب به متیس گفت: این بمب را «بدون اطلاع تو» در افغانستان استفاده کردند که تأثیرگذاری مدنظر را نیز نداشت.