شرایط اقتصادی کشور به سمتی پیش رفته که حاشیه شهر تهران میزبان طبقه متوسط جامعه شده است و رئیس شورای شهر تهران موافقت یا مخالفت خود را با این موضوع که حمایت از حاشیهنشینی رسمیت بخشیدن به آن است اعلام کرد.
مهدی چمران در حاشیه بازدید روزنامه ایران در پاسخ به این پرسش خبرنگار ایرانآنلاین که شورای شهر تا چه حد با این موضوع که حمایت از حاشیهنشینی رسمیت بخشیدن به آن است موافق بوده و آیا برای سامان دادن به این معضل برنامهای دارد گفت: حاشیهنشینی از گذشتههای دور وجود داشته، اما در تهران به آن مفهومی که در حواشی مشهد، زاهدان و سنندج میبینیم حاشیهنشینی نداریم و به گونه دیگری است که متأسفانه شهر تهران هم از آسیبهای آن در امان نیست؛ در واقع روستاهایی وجود دارد که جمعیت آن به قدری زیاد و متورم میشود که به شهر نزدیک شده و در نهایت این روستاها به شهر و حتی شهرستان تبدیل میشوند.
ساکنان این روستاها هم عمدتاً افرادی هستند که نمیخواستند هزینه زندگی در شهر تهران را بپردازند؛ نمونه آن اسلامشهر که روستایی با یک هزار و اندی جمعیت بوده و حالا نه تنها به یک شهرستان تبدیل شده که چهاردانگه با اینکه نقطه کوچکی از تهران بوده به این شهرستان اضافه شده است.
این شهرکها به شهرهای اقماری اطراف تهران بدل میشوند که به پایتخت آسیب میزند. به عنوان نمونه برخلاف آنچه گفته میشود شهر تهران جمعیت زیادی ندارد و بعد از تهیه طرح جامع، محدوده شهر تهران نه تنها گسترش پیدا نکرده که از آن کاسته هم شده است؛ از ۷۰۰ هزار کیلومتر مربع به ۶۰۰ و اندی کیلومتر رسیده است که این یعنی محدوده شهر تهران کمتر شده است و این شهرهای اطراف بودند که بزرگ شده و جمعیت آنها زیاد شده است.
به عنوان نمونه شهری در اطراف تهران داریم که رشد جمعیت آن ۱۲ درصد بوده، یعنی بیشترین رشد جمعیتی در کشور که البته این میزان رشد برای یک شهر بسیار خطرناک است در حالی که رشد جمعیت شهر تهران به ۱ و اندی هم نمیرسد و همین افزایش جمعیت هم به دلیل افزایش طبقات است نه توسعه فیزیکی و سطحی شهر تهران.
رئیس شورای شهر تهران افزود: اصلاً چرا راه دور برویم؟ منطقه مرتضیگرد چسبیده به شهر تهران است؛ این سمت بزرگراه آزادگان، تهران است و آن سمت بزرگراه تهران نیست و از آنجا که در حریم قرار گرفته بسیاری از بررسیهای این منطقه از عهده شهرداری و شورای شهر تهران خارج است، حتی شهردار منطقه را به دلیل اینکه مانع برخی ساخت و سازها شد دستگیر کردند و به این ترتیب مرتضیگرد یا خلازیر که روستاهای کوچکی بودند حالا وسعت گرفتهاند و از آنجا که قوانینی بر آنها حاکم نیست، ساکنان مهاجر آن به جای اینکه در مشکلات شهر تهران گیر بیفتند بدون محاسبه فنی و پروانه خاصی در عرض یک هفته، نه یک طبقه که تا ۴ طبقه میسازند و برای تأمین آب، با کلنگ لوله اصلی را میشکافند و بعد جوش میدهند، برق را هم از تیر برق میگیرند.
چمران اقداماتی را که برای کنترل این مشکل به کار گرفته شده است برشمرد و اضافه کرد: سال ۸۲ - ۸۳ که این موضوع برای ما مهم بود، با کمک مشاوران برای روستاهای اطراف شهر تهران یعنی چیزی حدود ۲۵ روستا قرارداد تهیه طرح هادی بستیم.
طرح هادی را در صحن شورا تصویب و بعد تقدیم کردیم تا با استفاده از این طرح روستاها یک دفعه منفجر و بیش از حد بزرگ نشوند که خوشبختانه مورد استفاده هم قرار گرفت. در واقع این موارد با حاشیهنشینی مصطلح و سکونتگاههای غیر رسمی فرق دارد، متأسفانه رسمی شدهاند و حتی از فرمانداری اجازه ساخت و ساز گرفتهاند در حالی که این معضل باید در وزارت کشور، با مشارکت استانداری و شهرداری حل شود، البته تاکنون که بخوبی مورد توجه قرار نگرفته است.
رئیس شورای شهر ششم این سوال را که مگر میتوان امکانات مناطقی را که مثال زدید و حالا تعداد قابل توجهی سکنه دارد، تأمین نکرد چنین پاسخ داد: نبود امکانات آموزشی، بهداشتی و شهری در این مناطق موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت، ولی رسیدگی به این موارد هم بر افزایش میزان سکونتهای این چنینی میافزاید. ضمن اینکه موضوع با اهمیت دیگر در این بین آن است که در صورت تداوم چنین رویهای، روستاها خالیتر و صنعت کشاورزی آسیبپذیرتر خواهد شد و به نوعی یک پارادوکس رقم خواهد خورد که حل آن هم به سهولت امکانپذیر نیست.
اگر اشتباه نکنم سال ۳۵ حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد افراد، شهرنشین و مابقی روستانشین بودند در حالی که حالا نزدیک به ۸۰ درصد شهرنشین داریم که این بر میزان جمعیت مصرفکننده میافزاید و همین زنگ خطری است که موضوع کشاورزی را هم تحت تأثیر قرار میدهد. در این شرایط بهترین راهکار این است که امکانات خوب را در بخش کشاورزی به وجود آوریم تا افراد به واسطه درآمد خوب و امکانات کافی در روستا بمانند.
شخصیت روستاییهای مهاجر هم بر نمیتابد به شهرهای آلوده بیایند، تحقیر و بیپول و در مانده شوند، تن به کار کردن سر چهارراه بدهند و سر آخر کودکانشان هم گلفروشی کنند.من نمیگویم برای روستاییها خانه بسازند بلکه اگر شرایط کار و امکانات زندگی آنها فراهم شود روستاییها خودشان توانایی ساخت خانههای زیبایی را دارند که در تاریخ ماندگار شود؛ ابیانه را همین روستاییها ساختند.
متأسفانه در حال حاضر شاهد روستاهایی هستیم که در آنها مدرسه ساخته میشود، اما دانشآموز ندارد، در مقابل به استناد مثال شما آپارتمانهای لوکسی ساخته میشود که در اطراف آنها مدرسه وجود ندارد، بنابراین اگر بخواهیم مشکل به درستی حل شود، باید برای این موضوع بسیار مهم برنامهریزی بلندمدت صورت گیرد تا همه سیستمهای اجرایی کشور پای کار بیایند.
انتهای پیام/