خبرنگار روزنامه ایران در گزارش خود از منطقه مینویسد:«خانههای سرپل ذهاب یکی در میان فروریخته و بازماندهها انگار سر مزار نشسته باشند، کنار آوار نشسته و شیون میکنند. صدای آژیر آمبولانسها و خودروهای امدادی و صدای بولدوزرها از هر طرف شهر به گوش میرسد. بمیها دی ماه را فراموش نمیکنند و حالا آبان نیز برای همیشه در ذهن اهالی سرپل ذهاب، ثلاث باباجانی، قصر شیرین و ازگله ثبت خواهد شد. غوغایی در شهر به راه افتاده، خیلیها وسط بلوار نشسته و منتظر کمک هستند. ستوان ارتش از خانهای که نیمی از آن فرو ریخته لحاف و تشک و پتو بیرون میآورد و به خانوادهای که در سرما شب را صبح کردهاند، میدهد. سربازها لابهلای آوارها را میگردند. زلزله آنقدر سریع و با قدرت اتفاق افتاده که خیلی از اهالی سرپل ذهاب فرصت فرار از خانه را نیافتهاند. سرجوخه به سربازان میگوید: اینجا را بکنید، پایش از زیر آجرها بیرون زده.
سربازان با بیل آوار را کنار میزنند و پیکر بیجان دختربچهای را بیرون میکشند. خبر را معلوم نیست چه کسی به مادرش داده، او خودش را میاندازد روی دخترش و شیون سر میدهد. اسم دخترک آوین است. لودرها و بولدوزرها به خیابان دیگری میروند، شاید کسی زنده باشد. خود مردم بعد از زلزله دست به کار شدهاند و خیلیها را زنده از زیر آوار بیرون کشیدهاند.»او همچنین در بخش دیگری از گزارش خود مینویسد:«از سرپل ذهاب تا ازگله که نقطه صفر مرزی است، نزدیک به 40 کیلومتر راه داریم. بیشترین روستاهای مسیر با جادهای پر دستانداز بین 50 تا 100 درصد تخریب شدهاند.»
به دنبال زلزله کرمانشاه با پیام رهبر معظم انقلاب و بسیج دولت، موج گستردهای از کمکهای سازمان های دولتی و مردمی به منطقه گسیل شد. پس لرزهها ادامه داشت و زندگی در جریان بود.