هیچکاک در فیلم «روانی»، پس از آن سکانس معروف حمام و قتل مارین کرین (جنت لی)، در سکانس دیگری، نورمن بیتس (آنتونی پرکینز) را نشان میدهد که در حال غرق کردن خودرو و جسد مارین در باتلاق است.
درست در لحظه غرق شدن، ماشین در لحظه از فرورفتن بازمیماند و ثانیهای بعد، بخش باقیمانده ماشین هم به زیر آب میرود. روانشناسان، نگرانی لحظهای که مخاطب در این سکانس بهواسطه غرق نشدن کامل خودرو و باقی ماندن آثار قتل درگیر میکند را ناشی از عقده روانی میدانند که بیننده درگیر آن است و به نوعی از آن بهعنوان یادآوری برای مشکلات روانی مخاطب یاد میکنند. در فیلم کوتاه «شاهد»، لحظه گریز مادر از مهلکه، دقیقاً با همین رویکرد اتفاق میافتد. اصرار ذهنی بیننده به دور شدن مادر از محل وقوع حادثه و فشار ذهنی که در زمان بازگشت او برای بررسی صحنه رخداد به مخاطب وارد میشود، از نوع آسیبهای روانی- اجتماعی است که با نمایش علائمش در این فیلم میتواند اخطاری برای تماشاگر باشد. تماشاگری که ضمن نگرانی برای دختربچه که قرار بود تا زمان تعویض لباس به پاساژ نیاید، در دقایق پایانی فیلم، در جایگاه شاهد، در کنار دست او در ماشین (که بهطور دقیقی با نماهای خالی در لحظه ورود دختربچه و نماهای دو نفره در لحظه ورود مادر قاببندی شده است) نشسته است و رفتار مادر، در لحظه وقوع آن اتفاق تلخ را در ذهن مرور کرده و میزان خطاکاری او در مواجهه با زنی را که علاقهای به استفاده از پله برقی نداشته است در دادگاهی که در ذهن تشکیل داده بررسی میکند. «شاهد»، در مقدمه ورود به داستان اصلی، بهخوبی به پرداخت شخصیتهای خود میپردازد. مادر که علاوه بر اینکه با ساخت کار دستی برای دخترش، قصد فریب معلم مدرسه را دارد و از افشاشدن کارش و رو شدن دستش در ماجرای تقلب کاردستی رنجیده میشود، گرایشی به قانونگریزی دارد و تمام تلاشش را میکند که برای جلوگیری از اتلاف وقت و صرف انرژی کمتر، در محل توقف ممنوع، خودرو را رها کند و برای رسیدن به این خواسته، هم بچه را در ماشین تنها میگذارد و هم زیرکانه مرد نگهبان را راضی به مشارکت در این امر میکند. این مقدمه و نمایش، گوشهای از سبک رفتاری و اخلاقی مادر، راهگشایی برای قضاوت بهتر مخاطب میشود و بهطور کل فیلم را به سمت بزنگاهی میبرد که در آن، مرز بین کنشمندی اجتماعی و خطاهای انسانی مشخص میشود.