نویسنده و کارگردان نمایش «پاشوره» میگوید چشمانتظاری اهالی تئاتر استانها برای ریالهای قطرهچکانی مدیران و اتکا به کمکهزینه موجود در حساب شعب استانی انجمن هنرهای نمایشی، آسیبزا و موجب ایجاد فساد اخلاقی است.
نرگس کیانی: «طوقی در پریشانحالی به سر میبرد و در این احوال به دنبال گمشدههایش است.» این خلاصه داستان مونولوگی است به نام «پاشوره» به نویسندگی و کارگردانی حسن عابدی چهره شناختهشده تئاتر بجنورد، خراسان شمالی و ایران. «پاشوره» کاری از «گروه تئاتر میم» با بازی آزاده حیدرزاده روز جمعه ۱۷ بهمنماه در بخش «آثار صحنهای- غیررقابتی» سیونهمین جشنواره تئاتر فجر در سالنی روی صحنه خواهد رفت که عابدی در سال ۱۳۹۶ نمایش «تب سرد روی پیشانی داغ» را در آن اجرا کرد؛ تالار سایه مجموعه تئاترشهر.
حاشیه، بیماری گریبانگیر تئاتر استانها
حسن عابدی که هنگام اجرای «تب سرد روی پیشانی داغ» در مصاحبهای گفته بود: «دعا کنیم بیماری گریبانگیر تئاتر استانها درمان شود. تا وقتی این بیماری باشد که شاید شاخصترین نشانه آن «حاشیهپردازی» است نه تنها در عرصه تئاتر بلکه در هیچ رشتهای پیشرفت نخواهیم کرد و به جایگاهی که باید نمیرسیم.» در پاسخ به این سؤال که امروز وضعیت تئاتر استانها را چگونه میبیند، گفت: هرچند معتقدم از آن زمان تاکنون، تئاتر استانها قدری بالغتر شده است و این بلوغ را میتوان در رشد کیفی آثار آن مشاهده کرد به گونهای که در دورههای پیشین جشنواره تئاتر فجر برخی استانها به لحاظ کمی و کیفی از تئاتر تهران پیشی گرفته و خود را به تئاتر، به معنای حرفهای نزدیک کردند اما این بیماری همچنان در ژرفساخت نگاه مدیریتی به تئاتر استانها وجود دارد و رفع آن زمانبر و نیازمند نسخ دقیق مدیریتی است.
عادت به ریالهای قطرهچکانی
او که با نمایش «اسبها ایستاده میمیرند» در سیوپنجمین جشنواره تئاتر فجر حضور داشت، تصریح کرد: این بیماری تا زمانی که نگاه اهالی تئاتر استانها به ریالهای قطرهچکانی مدیران در تهران باشد ریشهکن نخواهد شد. تبدیل شدن بیتفاوتی نسبت به درآمدزایی و اتکا به کمکهزینه موجود در حساب شعب استانی انجمن هنرهای نمایشی، به عادت در تئاتر استانها آسیبزا و موجب ایجاد فساد اخلاقی است. چرا که برای بهدست آوردن همان اندکها، تخریبهایی ناصواب صورت میگیرد. تا زمانی که تئاتر استانها به ضرورت درآمدزایی، خوداتکایی و روی پای خود ایستادن پی نبرد حاشیهها پایان نخواهد گرفت.
هنر مجابکردن آدمها
عابدی که سال ۱۳۹۴ نمایش «کبوتر صلح» را به عنوان تجربهای در حوزه تئاتر کودکونوجوان در سالن تئاتر لاگوس شهر فرانکفورت آلمان روی صحنه برد، در پاسخ به اینکه «درآمدزایی، خوداتکایی و روی پای خود ایستادن» از سوی عرضهکنندگان آثار نمایشی در تئاتر استانها چگونه رخ میدهد، توضیح داد: رسیدن به آنچه گفته شد، نیازمند دانش تئوری است. ما در تئاتر استانها، در حوزه سختافزاری با مشکلاتی آنچنانی مواجه نیستیم و مشکلاتمان حاصل تربیت دولتی و وابستگی به اعتبارات دولتی است. اگر ما زمینهای برای دانشافزایی گروههای نمایشی فراهم و با لزوم شناسایی منابع درآمدی در اقلیم خود، آشنایشان میکردیم اوضاع، متفاوت از آن چیزی بود که امروز هست. چگونگی مجابکردن آدمها به خرجکردن پولی که در جیب دارند برای تماشای تئاتر نیازمند کسب دانش است. دانشی که هیچگاه به گروههای نمایشی تئاتر استانها آموخته نشده است. این عضو کانون کارگردانان خانه تئاتر تصریح کرد: البته تغییراتی که انجمن هنرهای نمایشی ایران با تصویب اساسنامه شعب استانی انجمن در پی ایجاد آن است این روزنه امید را ایجاد میکند که شاید در آینده شاهد تغییراتی باشیم.
درگیر رفع نیازهای موضوعی سازمانها و نهادها
او در پاسخ به اینکه آیا در کنار کسب دانش «درآمدزایی، خوداتکایی و روی پای خود ایستادن» نیازمند برابری میان عرضه و تقاضا نیز هستیم، گفت: تقاضای مخاطب زمانی با آنچه ما عرضه میکنیم برابری خواهد کرد و حتی بیش از آن خواهد شد که نیاز او را به درستی بشناسیم. تا زمانی که درگیر رفع نیازهای موضوعی سازمانها و نهادها باشیم به تئاتر مردمی نمیرسیم. از سوی دیگر، چرا تئاتر را ویژه اهالی تئاتر و گروهی تماشاگر ثابت که از یک سالن به سالن دیگر میروند کردهایم؟ چرا مخاطبان بالقوه را اهلِ این هنر نمیکنیم؟ چرا «تئاتر برای همه» در حد شعار مانده است؟ واژه «جهادی» باری سیاسی با خود دارد اما تا زمانی که در این حوزه کاری جهادی انجام ندهیم به جایی نمیرسیم.
لزوم انجام کاری «جهادی»
عابدی در پایان مراد خود از کاری «جهادی» را با مثالی تصریح کرد و افزود: مگر گروههای نمایشی در دوران همهگیری ویروس کرونا، خانهنشین نشدند؟ چرا بهعنوان مثال از این خانهنشینی برای حرکتی جهادی در حوزه نمایشنامهنویسی بهره نبردیم؟ چرا از اساتید حوزه نمایشنامهنویسی دعوت نکردیم در طول یک سال گذشته همت خود را بر آموزش آنلاین اصول نمایشنامهنویسی به اهالی تئاتر استانها بگذارند؟ چرا به جای چشمانتظاری برای بازگشایی سالنهای تئاتر، به این طریق جمع کثیری را در حوزه نمایشنامهنویسی تربیت نکردیم تا در سالهای آینده حاصلش را روی صحنه ببینیم؟