موجوداتی که در بعضی ویژگیها شباهت زیادی به انسان دارند اما رنگ پوست، قدرت بدنی، نحوه صحبت کردنشان و... با آنها بهطور کلی متفاوت است، فضاپیماهایی که در مدت زمان کوتاهی سیارات و کهکشانهای دیگر را میپیمایند و گرداگرد هستی میچرخند، ابزارآلاتی که پیچیدگیشان در تخیلمان نمیگنجد و تنها شلیک سریع و بینقص شان خیالمان را از بابت هر موجود مزاحم و اضافهای در خط داستانی راحت میکند.
سفر در زمان و شکستن بعدهای مرسوم فیزیک، اتومبیلهای بدون سرنشینی که معلوم نیست با چه هدف و به چه مقصدی در آسمان در حال حرکتند و هزاران اتفاق و جزئیات ریز و درشت دیگر که نشان از این دارد، این فیلم ما را به آینده برده است. ژانر علمی- تخیلی به آینده اختصاص دارد و دریچهای است که از آن میتوان به سالهای بعد نگریست.
بههمان اندازه که انسانها مصرانه به مرور کردن گذشته و خاطرات خود پایبند هستند، در تخیل درباره آینده و فکر کردن به ابعاد مختلف آن اصرار میورزند و یکی از مشغولیتهای ذهنیشان آینده و اتفاقات احتمالی آن است. به همین دلیل است که در هنرهای مختلف، اعم از ادبیات، سینما، نقاشی، تئاتر و... آینده یکی از درونمایههای اصلی و پرطرفدار است. با رشد فزاینده سرعت تکنولوژی و پیشرفتهای تکنولوژیکی این میل بیش از پیش تقویت شد و «علمی- تخیلی» تبدیل به یکی از ژانرهای پرطرفدار عرصه هنر شد. اما چرا این ژانر تا این اندازه محبوب است؟ چرا کارگردانهای بزرگ، نویسندگان چیرهدست و هنرمندان نامی دست به خلق آثاری میزنند که به پیشبینی آینده میپردازند و مخاطبانشان از چهار گوشه دنیا مشتاقانه این آثار را دنبال میکنند؟
مارک تودای، متخصص تحلیل محتوای سینما میگوید:« ژانر علمی و تخیلی و آثاری که به آینده مربوط است، بازتاب ذهن و اندیشه و تمایلات انسانی است و بهدلیل کنجکاوی ذاتی انسان درباره آینده، این ژانر یکی از محبوبترینها در سینماست؛ این ذهنیتها را نمیتوان ارزشگذاری کرد و آن را خوب یا بد دانست. گاهی فیلمسازان از ژانر علمی - تخیلی استفاده میکنند تا مسائلی را که امروز با آنها دست و پنجه نرم میکنیم به چالش بکشند. اهداف خلق آثاری که به آینده میپردازند، مختلف است. کارگردانهای این ژانر، جوامعی ایدهآل، صلحطلب، طایفهای، ضدآرمانشهری و... را به تصویر میکشند که یا به تصمیمگیران هشدار بدهند یا راهی برای دست و پنجه نرم کردن با مسائل و چالشها ارائه بدهند. در بسیاری از فیلمهای علمی- تخیلی شاهد این هستیم که دولت یا سازمانها بهدلیل بروز مشکلات محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی یا دست از فعالیتهای خود کشیدهاند یا برعکس ترمز بریدهاند و در ضدیت با خواسته عمومی همچنان به فعالیت مشغولند. به طور مثال در فیلم «برفشکن» شاهد این هستیم که دولت و سازمانها با انکار مسأله گرم شدن جهانی، هم کره زمین را نابود میکنند و هم نسل انسانها را با خطر مواجه میکنند؛ مانند شمشیر دو سر تیزی که اگر بموقع در غلافش آرام نگیرد، قطعاً قربانیان زیادی خواهد داشت».
مارک تودای درست میگوید؛ بیشتر فیلمهای مرتبط با آینده دربرگیرنده هشداری هستند که خطاب به سیاستمداران، صاحبان صنایع و کسبوکارهای بزرگ و تصمیمگیران صادر میشود، اما برخی فیلمها با بزرگنمایی و تهییج احساسات و عواطف انسانی درصدد تحریک نوعدوستی و تقویت پیوندهای انسانی هستند؛ مانند آنچه در فیلم پیشتازان فضا شاهد آن بودیم. انسانها با دست کشیدن از تفاوتهایشان در زنجیرهای که با یکدیگر تشکیل دادند، تلاش کردند به فقر، گرسنگی، بیماری، قحطی و جنگ پایان بدهند.
این دو فیلم تنها دو نمونه از ژانر علمی- تخیلی هستند که هر کدام با رویکردی متفاوت آینده زمین را به طور کلی متفاوت از یکدیگر ترسیم میکنند. اگرچه ممکن است هیچ کدام از این اتفاقات در آینده روی ندهد اما چه کسی میتواند تأثیرات آنها را بر ذهن مخاطبان کتمان کند؟
داریوز پرکوفز، استاد تاریخ هنر دانشگاه ورشو، اعتقاد دارد بسیاری از ابزارها و تکنولوژیهایی که امروزه در اطرافمان میبینیم، پیش از آن در فیلمهای علمی- تخیلی به تصویر کشیده شدهاند، اتومبیلهای بدون سرنشین، تلفنهای همراه هوشمند، ساعتهای دیجیتالی، سیستم رمزنگاری و اثر انگشت و... از جمله تکنولوژیهایی هستند که از سالها پیش در فیلمها دیده بودیم. مثلاً در فیلم جنگ ستارگان برای اولین بار مخاطبان با هولوگرام و شطرنج سه بعدی آشنا شدند. واقعیت این است که نمایش برخی از این تکنولوژیها بهمنظور رونمایی از آنها بوده است. بعضی از آنها در اختیار ارتش امریکا قرار داشته و برای تجاریسازی آنها تصمیم گرفته شده به فیلمهای هالیوودی راه پیدا کنند. به گفته او، از سوی دیگر نمیتوان از تأثیر این فیلمها بر ساخت و توسعه ابزارهای تکنولوژیک چشمپوشی کرد. همه میدانیم مفهوم زیردریایی نخستین بار در رمان 20 هزار فرسنگ زیر دریای ژول ورن تعریف شد و سالها پس از آن شاهد اختراع آن بودیم.
پرکوفز میگوید: واقعیت این است که رمانها و فیلمهای علمی- تخیلی بههمان اندازه که بر ساخت تکنولوژیهای جدید تأثیر میگذارند و منشأ اختراعات هستند، میتوانند ذهن مخاطبان را برای ورود به دنیای جدید و شگفتانگیز آماده کنند و پلی باشد که آنها را به سوی آینده بکشاند.
الیزابت ماس یکی از طرفداران پر و پا قرص رمانها و فیلمهای علمی- تخیلی است که اعتقاد دارد هیچ ژانری مانند این ژانر حقیقت را در برابر چشمان مخاطبان عریان نمیکند. او میگوید: فیلمهای علمی- تخیلی تنها درباره فضا، علوم ناشناخته، ابزارهای عجیب و پیشرفته نیستند؛ بلکه اغلب درونمایه آنها آغشته به احساسات و عواطف انسانی است که با رویکردی نقادانه سیستم سیاسی، دولتها، وضعیت اجتماعی و اقتصادی و... را به چالش میکشند. فکر میکنید چرا بیشتر فیلمهای علمی- تخیلی که درباره آینده ساخته میشوند پادآرمانشهری هستند؟ به این دلیل که آینهای در برابر وضعیت کنونی ما گرفتهاند و آنچه ما در این آینه میبینیم انعکاس وضع موجود است. فیلمهای علمی- تخیلی درباره نژادپرستی، خودخواهی، میل افراطی به قدرت، بردهداری، نسلکشی، بی توجهی به بهداشت عمومی، تغییرات آب و هوایی، ویروسهای فراگیر و... هستند که سرنخ هر کدام از آنها در دنیای امروز ما به وضوح قابل رؤیت است.
ماس اعتقاد دارد، اگر ژانرهای دیگر در لفافه و به طور تلویحی از قبح بردهداری و میل افراطی به قدرت میگویند، فیلمهای علمی- تخیلی جهانی را به تصویر میکشند که با خودخواهی گروه کوچکی از انسانها به ورطه نیستی و نابودی کشیده شده است. او در این باره میگوید: زیبایی این ژانر در این است که دست کارگردان را باز میگذارد تا سفری بیچون و چرا به آینده کند و هرآنچه را که میخواهد به مخاطب بفهماند. کارگردانها در این ژانر میتوانند تابوها را بشکنند، به سراغ موضوعات مناقشهانگیز بروند، تاریخ را تحریف کنند، آینده را خلق کنند و به هزاران روش مستقیم و غیرمستقیم پیام خود را بهگوش مخاطب برسانند.
ماس میگوید، فیلمهای آینده محور فقط ژانر مورد علاقهاش در سینما نیست، بلکه این دسته فیلمها خلاقانهترین، تخیلیترین و شورانگیزترین فیلمها هستند که پساز عبور از هزارتویی دلهرهآور، او را به دالانی از نور و انسانیت و شگفتی هدایت میکنند. پس از تماشای هر فیلم که آینده را برابر دیدگانش تجسم کرده، او تلاش کرده انسان بهتری باشد زیرا خوب میداند آینده بدون عشق و محبت، گورستانی یخزده و تاریک خواهد بود.