بوش برای انهدام سلاحهای فرضی کشتار جمعی در عراق تصمیم گرفت به این کشور حمله کند؛ بهانهای که هرگز امریکاییها نتوانستند آن را ثابت کنند. 15 ماه پیش از آغاز حمله، جرج بوش در دی ماه 1380 در نطق سالانه کنگره، ایران، کره شمالی و عراق را در محور شرارت قرار داده بود. اگرچه سناریوی امریکا در افشای فعالیتهای هستهای ایران در سال 1381 توسط علیرضا جعفرزاده سخنگوی منافقین برای به دست آوردن بهانه برای حمله به ایران ناکام ماند و کره شمالی نیز با انهدام بخشی از تأسیسات هستهای خود پروژه کاخ سفید در کشاندن جنگی دیگر به شبه جزیره کره را با شکست مواجه کرد، اما دست آخر این عراق بود که هدف ارتش امریکا تعیین شد و ایالات متحده برای ایجاد پایگاهی بزرگ در منطقه به عراق حمله کرد.امریکاییها در سال های 1991، 1993 و 1998 نیز در زمان بوش پدر و بیل کلینتون به عراق یورش برده بودند که هیچکدام از این جنگها نتیجهای برای کاخ سفید نداشت اما در این جنگ، پس از 21 روز حزب بعث عراق پس از 34 سال حکومت سرنگون شد و مردم عراق پس از سالها اختناق، مجسمههای صدام را در سراسر کشور به زیر کشیدند.
ارتش امریکا به همراه متحدان خود درحالی بر این کشور مسلط شدند که از ناحیه ارتش بعث فقط چند روز مقاومت صورت گرفت و ارتش مجهز صدام براحتی تسلیم غربیها شد. صدام و فرزندان او هرکدام به گوشهای خزیدند و برخی در مخفیگاههای داخل عراق و برخی راه کشورهای همسایه را پیش گرفتند.
صدام در نیمه دسامبر 2002 برابر با 24 آذر 1382 از داخل سیاهچالهای در تکریت، بیرون آورده شد و خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) اولین رسانهای در جهان بود که خبر دستگیری صدام را منتشر کرد. امریکاییها با پایان جنگ فراگیر خود، 9 سال عراق را اشغال کردند و در این مدت نه تنها تروریسم را در منطقه از بین نبردند که نوعی دیگر از آن را پدید آوردند و پای طالبان (شاخه ابومصعب زرقاوی) را هم به عراق باز کردند. رویهای که کاخ سفید در عراق به وجود آورد به کشته شدن هزاران نفر از مردم و نخبگان انجامید و موج جدیدی از خشونت را در این سرزمین خلق کرد.