جناب دکتر ظریف! شما پیشتر گفته بودید که روابط حسنهای با جو بایدن بویژه زمانی که او سناتور بوده، داشتهاید، آیا این مناسبات شخصی شما با رئیس جمهوری آینده امریکا میتواند تأثیری در بهبود و تنشزدایی در مناسبات داشته باشد؟
در ابتدا ضروری است به این نکته توجه داشته باشیم، روابط میان یک کارگزار جمهوری اسلامی ایران با یک سناتور امریکایی دوستانه نیست و بیشتر میتوان عنوان روابط کاری را بر آن اطلاق کرد. حتی این روابط را نمیتوان شخصی و حسنه نیز نامید، بلکه میتوان آن را به عنوان روابط کاری براساس احترام متقابل ارزیابی کرد... روابط شخصی در سطح مناسبات دو کشور همانند ایران و امریکا چندان تأثیری ندارد.
تا چه اندازه این احتمال وجود دارد طی ماههای آینده از روزهای کاری دولت دوازدهم، دولت بایدن به برجام برگردد؟
اصولاً سیاست خارجی را جناحی نمیبینم؛ یعنی سیاست خارجی باید بر قاعده فراجناحی طرحریزی شود. قابل توجه این است که مذاکرات ایران با امریکا در دولت دهم با اجازه مقام معظم رهبری آغاز شد. حضرت آقا بارها فرمودهاند که گفتوگوها در دولت دهم با اجازه ایشان شروع شد. همان کسانی که در دولت یازدهم و دوازدهم مخالف مذاکره بودند، در دولت دهم هم مخالفت میکردند. دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در آن دوران مخالف بود و بعداً نیز مخالف بود.
آیا در صورت نامزد شدنتان برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 این مسأله نمیتواند به حل مضاعف مشکلات بین دو کشور کمک کند؟
من بارها گفتهام نه چنین قصدی دارم و نه برای خودم چنین موقعیتی قائل بودهام.
آیا به حضور در سمت وزیر امور خارجه در دولت آتی، در صورت دعوت ادامه خواهید داد؟
با وجود تمامی دشواریها این آمادگی را دارم که وزیر امور خارجه دولت بعدی باشم. اما اعتقاد دارم وزیر امور خارجه باید با اجماع ملی کار کند. با این شرایط متأسفانه، حتی نمیتوانم یک کلمه حرف هم بزنم.
حتی اگر دولتی شبیه به آقایان رئیسی و قالیباف به قدرت برسند و از شما بخواهند وزیر خارجه باقی بمانید، چنین مسئولیتی را میپذیرید؟
من برای آقایان قالیباف و رئیسی احترام فراوانی قائلم... اما بالاخره برای اینکه با یک دولتی کار بکنید، باید ببینید در آن دولت چه افراد دیگری هستند. شما نمیخواهید جایی حضور داشته باشید که هر روز با همکارانتان جنگ اعصاب و تنش داشته باشید.
یک نماینده تأکید کرده بود که چین منتظر روی کار آمدن اصولگرایان برای آغاز مذاکره با ایران است. یعنی تصوری در میان اصولگرایان در حال شکلگیری است که اگر آنها بیایند، مشکلات مذاکرات با امریکا و دیگر کشورهای جهان حل خواهد شد. این ادعا را چگونه ارزیابی میکنید؟
من از آقایان سؤال میکنم؛ در دولت اصولگرای آقای دکتر احمدینژاد که در ابتدا به قول خودشان «End» اصولگرایی بود، چند بار چین و روسیه قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران را وتو کردند؟
جواب کنونی آنها این است که احمدینژاد اساساً اصولگرا نبوده است.
در اصولگرا بودن دولت اول احمدینژاد هیچکس به هیچ عنوان نمیتواند تردید کند که تمام ارکان و جریانهای اصولگرایی نه تنها پشت سر ایشان بودند، بلکه نسبت به ایشان غلو هم میکردند و جملاتی عجیب و غریب که به نظرم اسائه ادب به محضر مبارک امام زمان بود را به کار میبردند. لذا فراموش نکنید که روسیه و چین به 6 قطعنامه شورای امنیت علیه ایران، از جمله قطعنامه 1929 رأی مثبت دادند. اما در مقطع کنونی، همین روسیه قطعنامهای در ارتباط با یمن را که اسم ایران در آن به صورت حاشیهای مطرح شده بود وتو کرد و چین رأی ممتنع داد. در قطعنامه اخیری که امریکا در ارتباط با تمدید تحریم تسلیحاتی ایران ارائه کرد، با وجود عدم نیاز به دو رأی روسیه و چین، هر دو رأی منفی دادند. یعنی یک قطعنامه 11 رأی ممتنع داشت و قطعنامهای که این طور رأی ممتنع بیاورد، یعنی رد شده است. اما روسیه و چین خواستند رأی منفی دهند و آن دو هم میتوانستند ممتنع دهند. برای اولین بار در تاریخ شورای حکام آژانس، روسیه و چین به قطعنامه اتحادیه اروپا علیه ایران رأی منفی دادند. کدام دولت توانست این را به دست بیاورد؟ به تاریخ نگاه کنید، اولین باری که چین پذیرفت روابطش با ایران روابط راهبردی باشد، با دولت دکتر روحانی و طی سفر آقای شی جین پینگ به ایران بود. این تبلیغات و دروغهایی که دوستان میگویند مثل اینکه ظریف برجام را نخوانده یا قرارداد 25 ساله را نخوانده، گوش نکنید. در دولت نهم و دهم، حتی اسم «راهبردی» در روابطمان نبود. در دولت یازدهم به این تفاهم با چین رسیدیم که نه تنها روابط راهبردی باشد، بلکه به مشارکت جامع راهبردی یعنی مرحله سوم راهبردی چین برسیم. ما در دوره آقای احمدینژاد، حتی در مرحله اول راهبردی با چین نبودیم، همچنین در ادوار قبل. در مورد روسیه نیز چنین است.
بعضی دوستان میروند و به امریکا «گرا» میدهند که با ما بهتر میتوانید کار کنید. ما که سکوت میکنیم، دلیل نمیشود که متوجه این گراها نیستیم. من کسی را متهم نمیکنم، ولی میدانم و خبرش را بهم میدهند که گفتهاند اینها در قدرت نمیمانند و قدرت اینها چند روزه است. اینجاست که فکر میکنم سیاست خارجی نیاز به این دارد که منسجم باشد، اینجاست که فکر میکنم ما با خارجیها که طرفیم، یک نفر واحد باید تلقی شویم. شخصاً وقتی به خارج از کشور میروم، همان اندازه که از همکارانم دفاع میکنم، از کسانی که علیه من حتی اتهام میزنند نیز دفاع میکنم.
از دیدگاه شما انگیزه این افراد چیست؟
انشاءلله که برای خدا این کارها را انجام بدهند! متأسفانه ابزار تبلیغ و حاشیه امن در اختیار دوستان است. طرف میتواند به آسانی مدعی شود که ظریف برجام را نخوانده و به یک کلمه در برجام استناد کند که آقای عراقچی چندین بار در موردش توضیح داده و هیچ اتفاقی هم برایشان نمیافتد. طرف میتواند بگوید که ظریف جاسوس است و در مدرسه جاسوسی تربیت شده است اما هیچ اتفاقی برای او نیفتد. میگویند ظریف از اول جاسوس بوده، میگویند پدربزرگ من که مسجد اعظم قم و مسجد هامبورگ با هزینه ایشان ساخته شده، عامل بهاییها بوده و این روزها هم که مینویسند عامل گلوبالیستها بوده. این چیزها را در رابطه با پدربزرگ من که بنده خدا هفت کفن پوسانده، میگویند. البته آنقدر هم باقیات صالحات دارد که خداوند از ایشان قبول کند. در مورد پدرم نیز با استفاده از اسم غلط درمورد ایشان میگویند ساواکی بوده و هیچ اتفاقی هم برایشان نمیافتد. شما بروید نگاه کنید؛ گفتهاند پدر فلانی، حاج محمدعلی کازرونی بوده پدر من اما اسمش مشخص است حاج عباسعلی ظریف خوانساری و به گاوصندوق علما معروف بوده و هرکس نیاز مالی داشته، به ایشان رجوع میکرده؛ آن وقت میگویند پدر فلانی ساواکی است و پدربزرگش عامل بهایی است. هیچ اتفاقی هم برایشان نمیافتد. در این یک هفتهای که نگران حضور من در انتخابات شدهاند، عکس پدربزرگ من به وفور در توئیتر پیدا میشود.
سردار سلیمانی نظر مشخصی در مورد برجام نداشت؟
نمیدانم. اگر ایشان جایی راجع به برجام صحبت کرد، نمیدانم. ولی پیش من صحبت نکرد. پیش من، همیشه از اینکه من دارم زحمت میکشم و خون دل میخورم، همدلی، همدردی و رفاقت میکرد... حاج قاسم برای من خیلی عزیز بود. یک دوست عزیز بود. قرارم این نیست که از حاج قاسم استفاده کنم که دیدگاه خودم را پیش ببرم. بله، من و حاج قاسم رفیق بودیم و اختلاف نظرهایی در برخی موارد داشتیم. اما برجام موضوعی نبود که با ایشان درموردش بحث کنیم که ببینیم اختلاف نظر داریم یا نه. ممکن است در مورد سوریه، ایشان یک دیدگاه داشت و من یک دیدگاه، در مورد یمن هم همینطور؛ با هم بحث میکردیم و به نتیجه میرسیدیم. در مورد برجام اما ایشان دخالتی نداشت که با یکدیگر بحث بکنیم.
یعنی در حوزههای دیگر مثل یمن و سوریه، به نظر واحد میرسیدید؟
به نظر واحد میرسیدیم و اجرا میکردیم. اگر هم به نظر واحد نمیرسیدیم، به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و خود شورای عالی و محضر آقا گزارش میدادیم. هر چه تصمیم میگرفتند، اجرا میکردیم. قرارمان این بود تا جایی که میتوانیم مزاحم نشویم، شاید دو یا سه مورد شد که مجبور شدیم گزارش بدهیم که در این زمینه به نتیجه نرسیدهایم.