آیا مارادونا بهترین بازیکن تاریخ فوتبال دنیا بود؟ سؤال مناقشهبرانگیزی است و در فضای احساسی فعلی شاید خیلیها به آن جواب مثبت بدهند.
مهم نیست که این عنوان به الدیگو تعلق میگیرد یا نه. مهم این است که او «حافظ» فوتبال بود؛ سراینده نابترین غزلها در مستطیل سبز و به تعبیری دیگر نگهبان جایگاه تاریخی فوتبال. چندین نسل با دیدن دریبلهای او عاشق فوتبال شدند. میراث مارادونا برای فوتبال، جاودانگی بیکران بود، عشقی در مقیاس ابدیت که تاریخ انقضا ندارد.
همه اینها قبول، اما راستش به نظرم تاریخ مرگ مارادونا جعلی است! آقای شماره 20 در سال «2020» نمرد. او زمانی مرد که خودش با دست خودش هیمنه و شکوه مارادوناییاش را تاراج کرد و جلال و جبروت آن شماره 10 فراموشنشدنی را به حراج گذاشت. دیگو زمانی مرد که پا به عرصه مربیگری گذاشت. به خاطر گل ثانیه آخری مارتین پارلرمو مقابل پرو، آنطور ذلیلانه در چاله پر از آب شیرجه رفت و مضحکه دنیا شد. مارادونا وقتی مرد که به ادعای خودش ارنج آرژانتین در جامجهانی 2010 را در «خواب» پیدا کرد و نتیجه این خواب آشفته، شکست تحقیرآمیز چهار بر صفر برابر آلمان بود. مارادونا وقتی مرد که در یک بازی سطح پایین از جام حذفی مزخرف امارات، بعد از گل دقیقه پایانی محمدرضا خلعتبری 50 متر دنبال بازیکن متوسط ایرانی دوید تا او را غرق در ماچ و بوسه کند. مارادونا وقتی تمام شد که در لیگ دوی امارات او را روی نیمکت الفجیره نشاندند و بعد از مدت کوتاهی به خاطر کسب نتایج ضعیف از آنجا هم بیرونش کردند.
نه، این مارادونای ما نبود. همه اعتبار دست خدا به این بود که در دسترس نباشد. دیالوگ جذابی در فیلم هنرپیشه هست که میگوید: «مجنون هم که باشی، همین که لیلی اومد تو خونهت واست قرمهسبزی پخت، فاتحه عشق خوندهست.» لیلی ما مجانین هم به خاطر دوزار پول راهی امارات شد، اما مشکل اینجاست که قرمهسبزی هم بلد نبود بپزد. افتادن به دست و پای خلعتبری را کجای دلمان بگذاریم لامروت؟
با این همه اما، بعد از پایان جسم خاکی الدیگو، همچنان میتوان با انبوه قابهای روشن، آن خاطرات زیبای به جا مانده از این یاغی ناآرام، همه زمستانهای تاریخ را سر کرد. مارادونا چکیده فوتبال در شمایل یک انسان بود. همه ما عشاق دنیای توپ گرد تا ابد وامدار اوییم. روحش آرام.
بیشتر بخوانید: