یا بهتر بگوییم، قصه سینما در حصر باشه آهنگر باز هم به سراغ سوژه ای از زندگی در دل جنگ رفته و اینبار انتخابی جذاب از عشق و امید در دل یک سینما را روایت می کند. سینما متروپل جدیدترین ساخته محمد علی باشه آهنگر روایتگر زندگی در اوج ناامیدی و فشارهاست که معجونی از عشق و همدلی، سلیقه و خودستایی با آن عجین شده. چند جوان هنرمند که در دل حصرآبادان می خواهند سینمای شهر را دوباره راه اندازی کنند. همین خط کافیست تا بدانید با چه سوژه جذابی مواجه هستید.
باشه آهنگر با نگاهی ظریف و اندکی آمیخته به طنازی سطوح مختلفی از زندگی در دل جنگ را به نقد می کشد که می توان رگه هایی از آن را نیز امروز دید، برای همین تاریخ مصرفی بیش از دوران جنگ و مردم آن زمان دارد. سینما متروپل با آنکه به گفته کارگردان و تهیه کننده نسخه کامل و آماده ای برای پخش در این دوره نداشت اما تقریبا بی رغیب در جشنواره حاضر شد و با بازیهای متناسب و باورپذیر، طراحی صحنه خوب و قاب های دیدنی استاد زرین دست به نمایش در آمد.
باشه آهنگر در این فیلم نگاهی به فیلم های محبوب آن زمان نیز داشته و با حضور آنها در سالن سینما ادای دینی به علاقه مندی خودش کرده و با نام بردن هرکدام از آنها در دل داستان نیز استفاده های نسبتا خوبی برای پیش برد قصه از آنها کرده. اما خرده داستان های زیاد و نبود یک درام تاثیر گذار در کل فیلم کمی خسته کننده است. شاید بیشترین تاثیر در ازدیاد خرده روایت ها زیست خود آقای کارگردان باشد. حالا که فرصتی برای گفتن از سینما در دل جنگ داشته کلی سوژه و قصه ی جذاب با خودش آورده و مشخص است که به سختی از خیلی از آنها در دل روایت گذشته.
در کل با آنکه گمشده ای در دل قصه برای ماندگار شدن وجود دارد فیلم برای آنها که عشق سینما هستند اثری جذاب، لذت بخش و قابل احترام است.
انتهای پیام/