بهروز افخمی گفته که وقایع ۱۴۰۱، نمایش زودگذر خیابانی بود که فقط کسانی آن را باور کردند که تفاوت مجاز و واقعیت را تشخیص نمیدهند.
افخمی درست میگوید، وقایع ۱۴۰۱ را نباید جدی گرفت. لااقل به اندازه خودش باید به آن ضریب داد. وقایعی که حتی لایق نام «فتنه» هم نبود چون حق و باطلی در هم نیامیخته بود و صف آرایی تمام شیاطین عالم در برابر حقیقت انقلاب اسلامی کاملا واضح بود.
وقایع اخیر، بی هویت بود حتی نام هم نداشت، نامش همان «وقایع اخیر» بود. اما مسأله این است که واقعیت در زمانه ما از دهلیز مجاز، بازنمایی میشود. به فرموده امیرالمومنین دنیا در نسبت آخرت دار مجاز است.
"انما الدنیا دار مجاز و الآخرة دار القرار، فخذوا من ممرکم لمقرکم" آیا این سخن علی(ع) به این معناست که دنیا را نباید جدی گرفت؟ اگر نه چگونه باید از آن توشه گرفت برای دارالقرار؟ دنیا را باید جدی گرفت ولی به آن اندازه که اهمیت دارد. دنیا «ممر» است، محل عبور است.
دنیا خودش مجاز است و سایبر اسپیس، مجاز اندر مجاز. یادم هست سال ۸۸ یادداشتی نوشتم با عنوان «جنب و جوش سبز در فضای ماتریکس!»؛ اینکه سبزها که آن روزها برای تحقیر آنها را جلبک میخواندیم در فضای سایبر انقلاب میکنند و همانجا پیروز میشوند و همانجا دولت تعیین میکنند و وقتی صبح از خواب بیدار میشوند همچنان پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی را در خیابان میبینند.
۸۸ هم با آنکه بیش از یک سال کشور را درگیر کرد ولی باز ناشی از توهم بود. از واژه جنب و جوش استفاده کردم چون ترم «جنبش اجتماعی» در ادبیات علوم اجتماعی برای خودش برو و بیایی دارد. هر جنب و جوشی را نمیتوان جنبش خواند. کوتاه اینکه سایبر اسپیس گرچه مجاز اندر مجاز است ولی توهم واقعیت ایجاد میکند.
همان چیزی که به آن فراواقعیت یا حاد واقعیت یا هایپر رئالیتی گفته میشود. هایپر رئالیتی واقعیت نیست، توهم هم نیست، توهم واقعی است. نوعی واقعیت جدید است. واقعیتی که گاه از واقعیت، واقعیتر مینماید اما به همان میزان از واقعیت هم به دور است.
افخمی درست میگوید تنها کسانی جنب و جوش ۱۴۰۱ را باور کردند که تفاوت واقعیت و مجاز را تشخیص نمیدهند، اما نسلهای بعد که در دنیای متاورس زندگی میکنند دیگر چیزی به نام واقعیت را نمیشناسند که بخواهند آن را از مجاز تفکیک کنند.
انتهای پیام/