روزنامه ایران: تمام خاندان پادشاهی با وجود اختلاف نظر در مسائل مختلف بر سر این سه موضوع اساسی با هم متحد هستند. سه کلان مسأله آلسعود عبارتند از:
1-تأمین انرژی برای بازارهای جهانی
2-حفظ قدرت خود به عنوان رهبر جهان عرب
3-حفظ قدرت در خاندان آل سعود
عربستان به دلیل داشتن بزرگترین ذخایر نفت جهان و ثروت فراوان ناشی از تولید و صدور آن، توانسته است نفوذ سیاسی زیادی غیرمنطبق با قابلیتهای جمعیتی، اقتصادی، علمی و پیشینه فرهنگی و تاریخی خود به دست آورد. عربستان سعودی جمعیت بسیار اندکی دارد و هم از نظر نیروی انسانی کارآمد و هم به لحاظ منابع معدنی و ذخایر طبیعی مواد اولیه غیر از نفت، کشوری فقیر به شمار میآید. عربستان بعد از امریکا و روسیه بزرگترین تولیدکننده نفت جهان است، اما از لحاظ حجم صادرات، بزرگترین صادرکننده این فرآورده است. براین اساس پاشنه آشیل عربستان اقتصاد تک محصولی وابسته به نفت است. هرچند این کشور در طول سالهای اخیر سعی کرده است در قالب پروژههایی همچون 2030 وابستگی خود را به نفت کمتر کند اما به نظر کارشناسان، عربستان تا سال 2050 براساس اقتصاد رانتیر نفتی پیش خواهد رفت. اداره آمار عربستان سعودی اعلام کرد صادرات ماهانه نفت در ژوئن، به بیش از یک میلیارد دلار در روز رسید و بر مبنای سالانه ۹۴ درصد افزایش یافت. ارزش صادرات نفت عربستان سعودی در سه ماهه دوم سال میلادی جاری، بیش از ۹۱ میلیارد دلار معادل ۸۰ درصد از کل صادرات بود.عربستان سعودی که بزرگترین صادرکننده نفت جهان است، انتشار ماهانه آمار صادرات نفت را در سال ۲۰۱۶ آغاز کرد. میانگین قیمت نفت امسال به بیش از ۱۰۰ دلار در هر بشکه رسید و کمک کرده است اقتصاد عربستان سعودی، سریعترین رشد را در میان اعضای گروه ۲۰ داشته باشد، در حالی که سال ۲۰۲۰ بر اثر ریزش قیمت نفت بشدت آسیب دیده بود.مازاد بودجه عربستان سعودی در سه ماهه دوم ۷۷.۹ میلیارد ریال (۲۱ میلیارد دلار) رشد کرد. بزرگترین شریک تجاری عربستان سعودی در ژوئن، چین بود که ارزش صادرات ریاض به این کشور، به ۲۱ میلیارد ریال رسید و پس از آن کشورهای ژاپن، هند، کره جنوبی و امریکا قرار گرفتند. بر اساس گزارش بلومبرگ، مجموع صادرات عربستان سعودی در سه ماهه دوم ۸۵ درصد در مقایسه با مدت مشابه سال ۲۰۲۱ افزایش یافت و به حدود ۴۳۰ میلیارد ریال سعودی رسید.
سهم صادرات نفت از کل صادرات این کشور از 72 درصد در مه 2021 به 80.6 درصد در مه 2022 افزایش یافت. این در حالی است که واردات کالاهای عربستان سعودی با 21.8 درصد افزایش به 53.9 میلیارد ریال در ماه مه 2022 در مقایسه با 44.2 میلیارد ریال در ماه مه 2021 رسیده است. این امر به عربستان کمک کرد تا به مازاد تجاری دست یابد چرا که نسبت صادرات غیرنفتی به واردات 51.8 درصد در ماه مه امسال بوده در حالی که این رقم در ماه مه 2021 ، 49.8 درصد بوده است. در نتیجه به نظر میرسد که نفت گلوگاه اصلی عربستان است و در صورتی که عربستان با مشکل عرضه نفت مواجه باشد، اقتصاد این کشور وارد چرخه بحران میشود. یکی از مسائل اصلی در رقابتهای ایران و عربستان در حوزه منطقه، مسأله نفت است. ضربهپذیری عربستان و مشتریان نفتی این کشور در بازار انرژی است. در صورتی که عربستان نتواند نفت مورد نیاز بازار را تأمین کند در وهله اول عربستان و در مرحله دوم کشورهای غربی و چین آسیبپذیر خواهند بود.عربستان برای ادامه سلطه خود بر جهان عرب بخصوص بعد از شکست پروژه ناسیونالیسم عربی در دهه 70 میلادی، وارد کارزارهای مختلف شده است. در دهه 70 میلادی و قبل از آن عربستان در بین کشورهای عربی مطرح نبود، اما با آغاز پروژه عادیسازی با رژیم صهیونیستی در بین کشورهای عربی و کاهش نزاع کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی ، عربستان خود را به عنوان رهبر جهان عرب معرفی کرده است. براین اساس عربستان با رژیمها و دولتهای مخالف خود و بخصوص با اسلام سیاسی مخالف است و حتی برای عدم تحقق این امر وارد فاز نظامی میشود. نمونههای آن را میتوان در یمن و بحرین به صورت نظامی، در عراق و سوریه به صورت تروریسم و در کشورهای مصر و تونس در قالب حمایت از دولتهای اقتدارگرا ارزیابی کرد.۲۵ مارس سال ۲۰۱۵ (۶ فروردین ماه ۱۳۹۴) تاریخی است که هیچ گاه از اذهان یمنیها پاک نخواهد شد. درست در چنین روزی، عربستان سعودی با تشکیل ائتلافی تحت عنوان «عاصفة الحزم» (طوفان قاطعیت) جنگ تجاوزکارانه خود علیه مردم بیگناه یمن را کلید زد. سعودیها از همان ابتدا مدعی شدند که هدف اصلی از مداخله نظامی در یمن، بازگرداندن مشروعیت به این کشور است. یکی از مهمترین اهداف سعودیها و متحدانشان در یمن، نابود ساختن مقاومت در این کشور یا حداقل خلع سلاح آن بود. هدف دیگری که سعودیها از رهگذر تجاوز نظامی به یمن دنبال میکردند، بازگرداندن «عبد ربه منصورهادی» به کرسی قدرت بود. در همین حال، از غارت منابع نفتی و گازی در جنوب یمن نیز میتوان به عنوان یکی دیگر از اهداف عربستان برای تجاوز نظامی به یمن یاد کرد. اما با گذشت هشت سال از نبرد یمن، عربستان در باتلاق این کشور گرفتار شده و دست به دامن نهادهای بینالمللی از یک سو و جمهوری اسلامی از سوی دیگر شده است. میتوان نتیجه گرفت در صورتی که جمهوری اسلامی بتواند روابط خود را با کشورهای عربی به سطح مطلوبی برساند، موجب تحدید قدرت عربستان خواهد شد. برای مثال ایران باید روابط خود را با سه کشور مهم چون مصر، اردن و تونس تقویت کند. کشورهای محور مقاومت هم به نوبه خود اهرم فشاری روی عربستان سعودی محسوب میشوند.
در سال 1320/1902 عبدالعزیز بن عبدالرحمان معروف به ابن سعود در 20 سالگی خود با اقدامی موفق شد ریاض را تصرف کند و سلطنت عربستان سعودی را بنیان نهد. مبانی دولتی که وی تأسیس کرد و پیشینه آن به قرن هجدهم میلادی میپیوندد، بر شمشیر و محمل حکومت او ترویج مذهب حنبلی وهابی بود. یک روحانی متعصب واپسگرا و ضد شیعی نجدی به نام شیخ محمد بن عبدالوهاب در اواسط قرن هجدهم موفق شد تحصیلات «سلفی» و نظرات نوظهور خود را در نجد ترویج کند و امیر شهر دِرِعیَّه را مرید و طرفدار خود سازد. در سال 1157/1744 بین این عالم نجدی و امیر محمد بن سعود، امیر دِرعیه پیمانی بسته شد که به موجب آن، امیر سعودی از سوی خود و اعقاب خویش پشتیبانی و اطاعت از شیخ و اعقاب او و سایر علمای وهابی را برعهده گرفت و شیخ نیز قبول کرد که خود و اولاد و پیروانش پیوسته راهنما و مدافع و یاور امیر سعودی باشند و تمام نیرو و نفوذ خود را در حمایت از آن خاندان به کار برند. این همان پیمان است که عبدالعزیز و سایر ملوک سعودی و نیز مشایخ آل شیخ پیوسته محترم شمردهاند. ابن عبدالوهاب و فرزندانش تا امروز حامی جدی سلطنت سعودی و عهدهدار امور شرعی و فرهنگی و قانونی و قضایی بودهاند و شاهان سعودی پیوسته فرمان پذیر ایشان بوده و به حکم و فتوای شورای دینی وهابی به شاهی میرسند یا از سلطنت ـ چنان که درباره سعود بن عبدالعزیز عمل شد- خلع میگردند. هرچند در برهه فعلی بین وهابیت و بن سلمان تنشهایی ایجاد شده است (بن سلمان وهابیت را به عنوان مانع قدرت یابی خود ارزیابی میکند) اما در دهها سال گذشته آل سعود و وهابیت به همدیگر گره خوردند.اگر دهه 70 میلادی و درگیری بین این خاندان را فاکتور بگیریم، هیچ زمانی به اندازه وضع فعلی خاندان آل سعود وارد تنش نشدند. هرچند همه خاندان آل سعود بر استمرار پادشاهی در خاندان خود تأکید میکنند، اما بر سر جانشینی سلمان بن عبدالعزیز پادشاه سعودی اختلاف نظر جدی دارند.
محمد بن سلمان که اکنون با شبکه کودتایی جانشین امیر نایف ولیعهد سابق شده است سودای پادشاهی در سر دارد. به همین دلیل بسیاری از شاهزادگان مخالف را زندانی و تبعید کرده است. نشریه «اکونومیست» گزارش مشروحی درباره «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی با عنوان «مستبدی در صحرا» منتشر کرده که در آن میگوید: بن سلمان از نسل هزاره دوم است، با شخصیتی متزلزل و بی ثبات و قدرتی مطلق در عربستان سعودی و بشدت جاهطلب است و گفته میشود در نوجوانی عاشق خواندن کتابهای «اسکندر مقدونی» بود، اما به قدرت رسیدن وی تا حدود زیادی با شانس و اقبال مرتبط است. روند جانشینی در خاندان حاکم بر عربستان غیرقابل پیشبینی است، این خاندان تنها دو نسل است که بر عربستان حکومت میکند. پادشاهی سعودی در سال 1932 تأسیس شد و سلطنت از برادری به برادر دیگر و از میان فرزندان مؤسس این پادشاهی منتقل شده است. وضعیت تصدی منصب ولیعهد با پای گذاشتن پسران مؤسس پادشاهی سعودی هر روز سختتر میشد. پدر محمد نامزد پادشاهی نبود، اما پس از مرگ ناگهانی دو برادرش در سالهای 2011 و 2012، در صف جانشینی قرار گرفت.اکونومیست درباره شخصیت بن سلمان مینویسد: محمد در زندگی خصوصیاش فردی عصبی بود. یک منبع مرتبط با کاخ سلطنتی در این باره میگوید: «او آدم بسیار عصبی بود، به حدی که دفترهای کاری را به هم میریخت و اسباب و اثاثیه موجود در کاخ را میشکست و از بین میبرد.» برخی افرادی که او را میشناختند، محمد را «بسیار تندخو» توصیف کردند و دو نفر از افراد داخل قصر گفتند که به خاطر اختلافی که با مادرش پیدا کرده بود، سقف قصر را به گلوله بست، درحالی که منابع مختلف رسانهای در این خصوص خاطرنشان کردند که او مادرش را زندانی کرد.
به سختی میتوان فهمید که او چند همسر دارد، رسماً یک زن دارد که شاهزاده خانم «ساره بنت مشهور»است، اما درباریان کاخ میگویند که او حداقل یک زن دیگر نیز دارد. همچنین بن سلمان بسیاری از شاهزادگان را زندانی کرده است. به نظر میرسد بعد از سلمان بن عبدالعزیز بر سر جانشینی وی در عربستان بحرانهایی صورت خواهد گرفت و این شرایط برای بسیاری از کشورهای منطقه که در تضاد با این خاندان هستند فرصتی مناسب برای پایان دادن به این خاندان جنایتکار میباشد.
انتهای پیام/