این روزها خبر درگذشت چهرههای بزرگ و ماندگار بر اثر بیماری کرونا همه را غمگین کرده است. دیروز درگذشت پرویز پورحسینی خبری بود که بسرعت در شبکههای اجتماعی بازتاب داشت و علاوه بر بازیگران و چهرههای سینمایی و تلویزیونی که در اینستاگرامشان با انتشار عکسی از او این درگذشت را تسلیت میگفتند کاربران دیگر از قدرت بازیگری او مینوشتند.
از خاطراتی که با آثار او داشتند: «آقاى پورحسینى عزیزم، همیشه درخشان و حرفهاى، جنتلمن و بى ادعا... به دلیل کرونا از دست ما رفت. چقدر خشمگینم از این روزها، از این بیمارى. چقدر خستهام از این اوضاع. نگویید روزهاى خوب مىآید. آدم بدون بزرگترها و عزیزان و قهرمانان و ستارههایش روز خوش میخواهد چه کار...؟»، «لعنت به این ویروس شوم که هرچی آدم حسابی و شریف هست رو داره ازمون میگیره، گویا رسالتش جمع کردن مقربین است و دیگر هیچ...»، «ولی روزی که کرونا رفت، همه جمع بشیم تو یه میدون بزرگ، هرکسی عکس عزیزش رو بگیره دستش، بیاره، دور هم آه بکشیم. گریه کنیم. بگیم حق شما نبود اینقدر غریب رفتن»، «پرویز پورحسینی هم رفت. یک دورهای یک جوری نقش آدمهای عصبی و مرموز رو بازی میکرد که تو دل آدم ترس میافتاد. یادم نیست اسم فیلمی رو که تو دهه ۶۰ ازش دیدم اما هنوز یادمه که کاراکترش پاش قدری میلنگید و اون صورت خونسرد و بیتفاوتش چه ترسناک بود.»، «۱۸ ساله بودم که کارنامه بندار بیدخش رو دیدم. چارسو گوش تا گوش تماشاچی بود و من چسبیده به صحنه گرد روی زمین نشسته بودم و با دهن باز سرم رو بالا گرفته بودم و جادوی حضور پرویز پورحسینى و مهدی هاشمی رو میدیدم در اجرای اون متن درخشان. از خودم پرسیدم اگر این تئاتره بقیه چیان.»، «حاشیه نداشت؛ و به همان نسبت، محبوبیت و اعتبار چه فراوان که داشت. هنوز موقعیت پیچیده بازیاش در دکتر فاستوس، شمایل رازآلودش در طلسم و وجهه شرافتمندانهاش در اولین شب آرامش، پیش رو زنده است. روحش تا ابد رستگار باشد.»، «درگذشت پیران در جریان کرونا، پشت ما رو خالی و به یک گسست نسلی دچار میکنه. درگذشت پیران، گنجینهای ارزشمند از دانایی، تجربه و عواطف رو از ما دریغ میکنه و به عدد در نمیگنجه. به احترام پیران، ماسک بزنیم، در خانه بمانیم و فاصله اجتماعی رو رعایت کنیم.»، «یادش بخیر سال ۷۸ یکسال شاگردیتون رو کردم استاد. چقدر کیف میکردیم سرکلاستون. کلی افتخار بود واسه ما شاگردی شما. روزای آخر گفتید برای فیلم مریم مقدس انتخاب شدم و دیگه نمیتونم سر کلاس کنارتون باشم. یادمه چقدر حالمون گرفته شد»، «کرونا این قاتل زنجیرهای باز آدم کشت.»، «انگار ما در مقطعی از تاریخیم که هر روز و هر روز شاهد قتل عام هستیم... هر روز! هر روز ...»