مدرنیته ایرانی زمانی بهوجود آمد که بساط گفتوگو و مراوده ایران با غرب شکل گرفت و رفتن جوانهای ایران برای تحصیل و آموزش به فرنگ باب شد. شناخت ایرانیان از هنر تا پیش از این مراودات بخصوص در نقاشی، در به تصویر کشیدن واقعیت و بیش از هر چیز پرترهنگاری و طبیعت نگاری محدود بود. درست است که هنر کهنسال ایرانی رگههایی از تخیل و فراواقعیت و آزادی را در خود نهفته داشت ولی این طرفداران تغییر و نوگرایان دانشآموخته غرب بودند که شکل دیگر عبور از واقعیت را به هنر ایران وارد کردند و مفهومی بهنام مدرن با صورتهای مختلفاش را به ایران آوردند و انتزاع و تنوع سبک و نگاه را ایجاد کردند. منوچهر یکتایی یکی از این دانشآموختگان و صاحبان نگاه تازه و سبکهای نوگرایانه در ایران بود. نقاش اکسپرسیونیست که از همان اولین نمایشگاه نقاشی خود در امریکا مورد توجه نیویورکنشینان قرار گرفت و تا همین ۲۸ آبان ۱۳۹۸ که بدرود حیات گفت در رویدادهای هنری منطقه و بینالمللی مورد توجه بود و همواره در میان نقاشان گران حراجهای ساتبیز، کریستیز و بونامز قرار داشت. او شاخصترین نماینده گفتمان غربی هنر مدرن امروز ایران بود که سعی کرد از آبشخورهای فرهنگی متعدد هنر معاصر جهان، از جمله ایران تغذیه کند و برای بیان حرفهایش، شیوه و شکل نویی دراندازد. به این معنی که آثار او به چندین دلیل که میتوان از آن جمله به زندگی طولانی مدت در غرب، تجربه زیست بینافرهنگی میان ایران و فرانسه و امریکا، سبک و تم اصلی انتخابی او برای بیان حرفهایش (در عین حال که میتوان شواهدی برای ایرانی بودن هنرمند در آنها یافت)غربیترین یا
غیر ایرانیترین هنرمند تجسمی ایران دانست.
هنرمندی که با پرداختن به سیاق شناخته شده غرب و قرار گرفتن در مکتب نیویورک، سبکی را برگزید که مایههای شرقی دارد و صدای تازهای در آن سوی مرزها محسوب میشود. شاید همین تم کاری و شیوه نقاشی و البته تجربه و درک هنر ایرانی-فرانسوی-امریکایی بود که باعث شد یکتایی در ایران یکتا باشد و در غرب بیش از ایران شناخته شود. او در ایران کمتر برای جامعه عمومی شناخته بود اما با این حال یکتایی از نسلی بود که نخواست گذشته را تکرار کند و سعی کرد راه تازهای پیش روی نقاشی و هنر باز کند و زبانهای تازه برای مفاهیم خود کشف و استفاده کند.
او خیلی زود از واقعیت در نقاشی جدا شد و قلماش راه ضربات محکم و بیاختیار را در پیش گرفت و حاصل عمده کارهای او قابهاییست که ما را به ماورای زندگی میکشاند و با خطوطی عمدتاً گرم، پررنگ و معنادار، گویی دنبال کشف بن مایههای محیط اطراف خود است. جایی که شاید فوکو در فلسفه، فروید در روانشناسی و انیشتین در فیزیک به آن دست یافتند. شکلی از زندگی که در دسترس نیست ولی بخش مهم آن است که شاید با خیال بتوان به سراغش رفت و آن را شناخت و با ضربات پی در پی قلممو به بوم، رنگهای گیرا و اشکالی نزدیک به واقعیت، توجهات را نسبت به آنها جلب کرد.
منوچهر یکتایی به همراه ضیاپور، کاظمی، وزیری و تناولی و... نقش پررنگی در شکلدهی هنر معاصر ایران داشتند، هنری که امروز به هنر نوگرا یا مدرن ایران از آن یاد میشود و گروهی را شامل میشود که گشاینده راهی در نقاشی ایران بودند که ما را از ملال واقعیتگرایی صرف نجات داد. بهدنبال این گروه از هنرمندان بود که بسیاری قرائت سنتی از هنر را کنار گذاشتند و سعی کردند نقاشی ایران را از نگاه یکنواخت و یک سویه بیرون آورند. او بیشک یکی از برجستهترین نقاشان اکسپرسیونیست انتزاعی و یکی از نقاشان معروف ایرانی در مکتب نیویورک بود که در تمام این سالها هیچ حراجی بینام او در منطقه چکش نخورد و همواره آثارش با اقبال زیاد خریداران روبهرو بود. آثار یکتایی در میان نقاشان ایرانی از گرانترین آثار هنری است. آخرین حضور پر قدرت او در حراج هنر خاورمیانه کریستیز در آبان 98 بود که سه اثر او به فروش رفت و فروردین امسال نیز آثارش در ساتبیز لندن به نمایش درآمد.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که حاوی تهمت یا افترا باشد در سایت منتشر نخواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبز با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
آخرین اخبار
نظرات