شطرنج پیچیده سیاست در امریکایجنوبی
حالا میتوان گفت شطرنج سیاست در امریکایجنوبی پیچیدهتر از هر زمانی شدهاست؛ بخصوص اگر در نظر بگیریم که مهرههای این بازی از مدتها پیش از این، با نهایت مَکاری به حرکت درآمده بودند.
شروع ماجراهای تند و تازه در امریکای جنوبی از اواسط اکتبر بود. در آن زمان یک سری اعتراضهای گسترده مردمی در شیلی روی داد که در سالهای اخیر فضای آرامی را سپری کرده بود. شروع اعتراضات ظاهراً به سبب افزایش بهای استفاده از مترو بود ولی به آرامی به شئون دیگر جامعه بسط یافت و سباستین پینهرا رئیسجمهوری محافظهکار شیلی که در محیطی پرثبات حکومت میکرد ناگهان کاخ خود را لرزان یافت و نه فقط اتهام ایجاد گرانیهای فزاینده معیشتی بلکه نابرابریهای اجتماعی دامان او را گرفت. در پی آن، انتخابات بولیوی شکل گرفت که بهرغم ثبت چهارمین پیروزی برای مورالس چپگرا نشانههای لغزش و نااستواری بسرعت در آن پدیدار شد. او در پایان دوره سوم ریاستجمهوریاش گفته بود که برای حضور در دوره چهارم آنقدرها هم مشتاق نیست اما تغییر قانون اساسی این کشور وی را برای ادامه راهش وسوسه کرد بدون اینکه بداند وارد بنبستی شده که خودش به اشتباه شاهراه بیرونی میانگارد او هنوز بین فقرا پرطرفدار است اما طبقه متوسط وی را چندان بر نمیتابد و بدتر از همه اینکه در جریان شمارش آرای انتخابات اتفاقات مشکوکی افتاد که مانع از کشیده شدن کار به دور دوم شد و بهنظر میرسد آن رویدادها را هواداران مورالس بهسود وی میریت کردهاند.
شطرنج ناهمگون سیاست به آرژانتین نیز گسترش یافته و یک هفته قبل از اینکه برای مورالس اتفاقاتی در بولیوی بیفتد ، یک سیاستمدار «چپ میانه» با انگارهها و ایدههایی که چند دهه پیش خاندان پرون را محبوب مردم این کشور ساخت قدرت را در دست گرفته بود. او البرتو فرناندز نام دارد که در راه پیروزیاش موریسیو ماکری رئیس جمهوری محافظهکار و نامحبوب آرژانتین را در شمارش آرا شکست داد. همکار و همراه فرناندز در این انتخابات کریستینا دوکر چنر بود که خود پیشینه ریاستجمهوری را دارد و دوره زمامداریاش با حرفها و حدیثهای زیادی سپری شده بود و در نهایت نیز با وارد شدن انواع اتهامها و انگهای اختلاس به او پایان یافت و اینکه او تحت پیگیرد قرار نگرفت، به سبب مصونیت پارلمانی است که اینک تحت عنوان یک سناتور از آن بهره میگیرد. فرناندز باید یک ماه دیگر صبر کند تا وارد کاخ ریاست جمهوری شود اما نیک میداند تشکیل دولتی ائتلافی و همه گیر برای او و سایرین کاری بسیار سخت خواهد بود. شاید بهقدرت رسیدن یک دولت چپی و ظهور فردی که بهصراحت از خوان پرون و اوا پرون تعریف میکند، یک نعمت برای سایر چپهای امریکای جنوبی و مرکزی مثل ونزوئلا و کوبا باشد و حتی اندرس مانوئل لوپز اوبرادور، رئیسجمهوری مکزیک که یک چپ ملایم و میانه رو است، زمامدار شدن وی را تبریک گفته اما فرناندز به عرصهای ورود کرده است که بیشتر برای او بوی دردسرهای بعدی را میدهد تا شادی و آرامشی را که اینک قرین با وی است. در بازگشت به برزیل باید متذکر شد آزادی لولا از زندان هر چند او را دوباره به صحنه سیاستهای رنگارنگ و پرمزیت برزیل سوق داده اما وی هنوز با پروندههای متعدد فساد مالی و ارتشا مواجه است که تکلیف آنها باید در محاکم قضایی روشن شود. لولا که فعلاً فقط به آزادیاش از محبس میاندیشد در پیامی مرتبط با مورالس آورده است: «شنیدم که کودتایی در بولیوی روی داده که همتایم مورالس را وادار به کنارهگیری کرده و این اسباب تأسف است. چه چیزی از این تلختر که برخی نظامیان منطقه اجازه نمیدهند سیاستمداران مجرب با آرامش به امور حکومتی بپردازند.»
لولا حالا میتواند یک بار دیگر به هدایت غیر رسمی چپها در صحنهسیاست برزیل بیندیشد و چنان ذوقزده است که فراموش کرده کمتر از یک دهه پیش در اوج محبوبیت با انواع اتهامات ازجمله کج دست بودن و سوءاستفاده از قدرت از ریاست جمهوری کنار گذاشته شد. مورالس هم که ازنژاد بومیهای موسوم به ایمارا در بولیوی است فراموش کرده در سرزمینی به بالاترین مشاغل سیاسی مشغول بوده است که تحرکها و کارهای پشت پرده پارلمانیها بارها توانسته است بر احساسات مردم در خیابانها فائق آید و آرای آنها را برگرداند و هماینک نیز با کنارهگیری او و معاونش قدرت به جینین آنییز چاوز رسیده که نایب رئیس مجلس سنای بولیوی است. این شطرنجهای پیچیده واقعاً قاعده روشن و مشخصی ندارد.
*منبع: Newyorker
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که حاوی تهمت یا افترا باشد در سایت منتشر نخواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبز با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
پر بازدیدها
آخرین اخبار
نظرات