کاپیتان نه به بازوبند روی دستش کاری دارد، نه به اتفاقاتی که کنار خط میافتند؛ تنها در دنیای خودش مشغول قدم زدن روی خط زندگیست. خطی که گاهی پرشتاب و گاهی بیجان و کمرمق پیش میرود.
کاپیتان تازهترین ساخته محمد حمزهای به نویسندگی امیرمحمد عبدی نه ویژگی آثار کودک و نوجوان را دارد نه ساختار بزرگسال، بلکه در جهانی میان این دو قدم میگذارد. سرچشمه کاپیتان را میتوان به امید، ایستادگی، مبارزه و از خودگذشتگی نسبت داد و جمله کلیدی فیلم را همیشه بخاطر سپرد: « به من میگن عیسی، هر کاری بخوام میکنم».
محمد حمزهای اینبار برای انتخاب بازیگر سراغ کودکانی بدون نام رفته و بخوبی توانسته با یافتنشان بار سنگین امیدواری را بر دوش آنها قرار دهد. به حدی خوب که بازی کودکان شما را به تشویق وا میدارد و اثری از نامهای بزرگ در فیلم برایتان باقی نمیگذارد.
گریم و طراحی صحنه کار هم از نکات خوب این فیلم هستند. هر چند فیلمبرداری نیز تمام تلاشش را بکار گرفت تا در نمایش مفهوم درگیر پیچیدگیها و بازیهای اغراق آمیز نور و رنگ نشود و فضایی واقعگرایانه به تصویر بکشد، اما بخاطر ریتم کند و نامنظم فیلم اندکی دچار تکرار میشود.
در کل میتوان فیلم کاپیتان را برای محمد حمزهای دستاوردی مهم و متمایز از کارهای قبلیش حساب کرد و به جرات و تواناییش آفرین گفت، به شرط آنکه دستی به تدوین ملالت بار کار بکشد و زمان فیلم را چند دقیقهای کوتاه کند تا ریتم بهتر و جاندارتری به آن ببخشد.
در پایان دیدن کاپیتان را به همه پیشنهاد میکنم. مخصوصاً آنهایی که نمیدانند برای دانستن مفهوم زندگی، تنها بزرگتر بودن مهم نیست. کافیست مثل عیسی پسر کرامت باشید تا هر کاری برای شکست ناامیدی انجام دهید.
انتهای پیام/