روزنامه ایران: در گذشته نیز این روند را بارها تکرار کردهاند؛ به عبارتی هر رویدادی در کشور را دستاویزی برای ساختن روند پرتکراری میدانند که سعی دارند از آن بهرهبرداری کنند. در رویدادهای اخیر نیز تلاش کردند که این روند را پی بگیرند که مردم از حاکمیت ناراضی هستند و مسأله حجاب را بهانه کردند؛ در حالی که مدیران این رسانهها بخوبی میدانند که هرگونه اعتراض و مطالبه عمومی واقعیتی فراگیر در جوامع مختلف است. تا جایی که میتوان این پدیده را جزء جداناشدنی حکمرانی به حساب آورد؛ هر چند امروزه دولتها تلاش میکنند با القای قبول چهارچوبهای دموکراتیک زمینههای اعتراض را در جوامع تحت زعامت خود کاهش دهند، اما اعتراضات در جوامع مردمسالار نیز دور از انتظار نیست و پدیدهای ذاتی جوامع است؛ همین مسأله باعث شده است که برخی حکومتها افزایش اعتراضات در جوامع خود را مولود گسترش رویههای دموکراتیک و مردمسالاری تلقی کنند. به این معنی که مجموعه تحولات اجتماعی شامل تغییر، بحران و اعتراض ناشی از نضج گرفتن نهادهای مردمسالار و دموکراتیک در جوامع است. از این رو تمامی اعتراضات و نارضایتیها به معنی ناکارآمدی دولتها و حاکمیتها در جوامع نیست بلکه باید دانست که وقتی انگارههای زیستی جهانی در حال تغییر است، به تبع آن دامنه انتظارات جوامع از حکومتها نیز افزایش مییابد. این گونه است که نمیتوان چینش یکسانی برای سطوح رضایتمندی جوامع در نظر گرفت؛ ضمن اینکه شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و نوع نظام سیاسی هر سرزمین تعیینکننده و تأثیرگذار در میزان تقاضاها و سطوح رضایتمندیها دارد. همین مسأله نیز میتواند دامنه اعتراضات، مطالبات و خواستههای عمومی و فردی را تعیین کند. با این حال که پدیدههایی چون اعتراض و نارضایتی اجتماعی پدیدهای طبیعی محسوب میشود اما چون در چهارچوب بحرانها معنا میشوند؛ از این رو دولتها سعی در کنترل یا پیشبینی محدوده و شاکله آن برای مواجهه با اعتراضات بدون برنامه دارند. همین مسأله باعث میشود که مثلاً در رویدادهای اخیر کشور برخی رسانهها و مخالفان با سوءاستفاده از وقایع، روی روند موجود موجسواری کنند. در حالی که از لحاظ جامعهشناسی سیاسی اعتراضات و وفور مطالبهگری در جامعه نه تنها به معنی بحران نیست که اتفاقاً نشانه توسعه سیاسی است؛ رویه دولت مردمی نیز باعث کاهش فاصله بین مردم و دولت شد، همین امر باعث شده که از ابتدای حضور دولت سیزدهم میزان مطالبات بیشتر شود. این امر از لحاظ جامعهشناسی نشانه نزدیکی مردم با دولت و دال بر توسعه سیاسی است؛ با این حال چون انگارههای زیستی جهانی در حال تغییر است و همین تغییر انگارهها و پارادایمها، القای نارضایتی و بیآیندگی به افراد در جوامع مختلف است، باعث میشود که خدمات و کارآمدی دولت متبوع کمتر احساس شود. این امر با وجود بیش از 300 رسانه معاند که شبانهروز علیه کشور ما تولید محتوای دروغین میکنند، تشدید میشود.
تغییرات الگوی اعتراضات و اهمیت تصویرسازی از آینده
تغییرات اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی در سطوح کلان و جهانی باعث شده است که الگوهای تقاضاها و انتظارات جامعه در حال تغییر باشد؛ بنابراین لزوماً تمامی اعتراضات و مطالبهگریها ناشی از ناکارآمدی نیست، ضمن اینکه همواره دستهای پنهان مخالفان با استفاده از این روند تغییر، سعی در به آشوب و اغتشاش کشاندن رویه مطالبهگری و نارضایتیها در جامعه ما داشتهاند. اما اقدام وزارت کشور مبنی بر به رسمیت شناختن و ساماندهی اعتراضات، تعیین بسترهایی برای اعتراض منطقی در جامعه و پذیرفتن کنشورزی و مطالبهگری، خود گام مؤثری برای خنثی کردن هدف روندسازی مخالفان و رسانههای معاند محسوب میشود. بدیهی است که مدیریت مطالبهگریها و پذیرفتن شاکله اعتراضات میتواند اولین قدم برای مقابله با پدیدههای نوظهور و غافلگیرکننده باشد. با این حال در ترسیم الگوی اعتراضات احتمالی باید چند نکته را مد نظر داشت؛
رویههای مطالبهگری مدام تغییر میکنند
نخست اینکه، نمیتوان با قطعیت گفت جامعهای یکدست معترض است یا معترض نیست. بلکه این تحولات و رویدادهای گوناگون هستند که با تأثیر روی پیکره منافع جمعی زمینه را برای اعتراض فراهم میکنند. ضمن اینکه توالی اعتراضات اجتماعی نیز یکدست و یگانه نیست، بلکه ناشی از نوع تقاضاها و انتظارات است که سطوح همهگیری و ایجاد اعتراض را در جامعه ایجاد میکند. به طور کلی اعتراضات اجتماعی در سطوح سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و صنفی در چهارچوبی از اصل رضایتمندی و نارضایتی قابل تحلیل هستند که نمیتوان هر کدام را به دیگر رویداد اعتراضی تعمیم داد. به عبارتی هر رویداد اعتراضی در بستری از رخداد تقاضاگونهای است که الگوی ویژه خود را دارد که نه قابل تسری و نه قابل تعمیم و تحلیل است. بنابراین، این نظریه که گفته میشود جامعه ایرانی همواره معترض است نمیتواند قابل تعمیم به همه دورانها و زمانها باشد.
تصاویر آینده مطالبهگریها
نکته دیگر اینکه به طور معمول سطوح اعتراضات از دامنه تقاضاهای فردی آغاز میشود و به پیکره اجتماع کشیده میشود؛ گاه رویداد اعتراضی کاملاً فردی است و گاه جمعی است، گاه به صورت بی تفاوتی نمایان میشود و گاه در کالبد نوشتاری، گاه در تخریب اموال عمومی و اغتشاش و آشوب. بنابراین، این رویدادها هستند که سطوح و الگوی اعتراضی را ایجاد میکنند. از این رو باید رویدادها و روندهای احتمالی را پیشبینی نمود، از این رو باید اهمیت مطالعات آیندهنگری و آیندهپژوهی در بررسی روندها و رویدادها و همچنین تعیین بسترهای اعتراض و کنشورزیها را در نظر داشت؛ این امر میتواند تصاویر آینده مطالبهگریها را واضحتر نشان دهد.
روندها تغییر میکنند
به علاوه اینکه اگر فرض گرفته شود که جوامعی خاصیت اعتراضی دارند یا شبه معترض هستند این ویژگی تا ابد باقی نمیماند. به این معنی که جوامع معترض نیز دچار دگردیسی میشوند. به استناد سخن آنتونی گیدنز که «شیوهای اعتراض برحسب شرایط تاریخی و فرهنگی هر جامعه متفاوت است»، میتوان به این نتیجه رسید که اعتراضات اجتماعی برحسب شرایط زمانی متفاوت است. با این حال هیچ شورش، انقلاب، اعتصاب، جنبش و آشوبی تکعلیتی نیست. با این حال باید در نظر گرفت که جوامعی همچون جامعه ما به دلیل بمباران رسانهای دشمن و با وجود پای کار بودن 300 رسانه خارجی معاند، امکان هرگونه آشوب، اعتراض و نارضایتی را بیشتر از جوامع دیگر دارند.
گفتمان انقلاب اسلامی، بستر توسعه سیاسی
نکته دیگر اینکه انقلاب اسلامی ایران، کنشی اجتماعی و دستاورد خود مردم است؛ گفتمانی که هم به عنوان پیشران، هم بستر و هم شتابدهنده توسعه سیاسی محسوب میشود. بنابراین هر نوع اعتراض اجتماعی را باید در انگیزهها و تقاضاها در بستر مطالبات از انقلاب اسلامی تحلیل و واکاوی کرد؛ یعنی مطالباتی که مردم از انقلاب اسلامی دارند و اتفاقاً نه تنها بحرانزا نیست؛ بلکه در چهارچوب اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی است و از این منظر اعتراض اجتماعی پدیدهای نیست که باعث دگرگونی منفی میشود بلکه رویکرد ایجابی و مؤثر نیز میتواند تلقی شود که فاصله دولت و مردم در آن کاهش پیدا میکند. به عنوان نمونه در زمانی که مسئولین دولت در سفرهای استانی با مردم ارتباط بیپرده برقرار میکنند و یا زبان مردمیتری دارند اقبال مردم به درخواست، تقاضا و اعتراض بیشتر میشود. به عبارتی روند اعتراضات اجتماعی نوعی مطالبه اجتماعی است که نه تنها در سایه کم شدن فاصله بین دولت و مردم شکل میگیرد که خود باعث کم شدن فاصله بین مردم و دولت میشود. البته این خاصیت نظامهای سیاسی است که دستاورد خود مردم تلقی شود؛ از این رو تصویر اعتراضات اجتماعی به تناسب مردمی شدن دولتها پر رنگتر و البته امیدواری مردم نسبت به کارآمدی تقویت میشود. در مقابل در صورت غیرمردمیتر بودن دولت، زمینه بیتفاوتی و قهر سیاسی بیشتر میشود.
مانور رسانههای معاند بر کنشورزی جمعی
نکته دیگر اینکه با تأملی گذرا در تاریخ چهار دهه انقلاب اسلامی ایران، پدیدهها و تلاطمات اجتماعی- سیاسی و نارضایتیهای عمومی در اشکال گوناگون با ماهیتهای متفاوت اجتماعی و صنفی به وجود آمده که برخی از آنها نظیر وقایع 88 بهصورت حاد صورت گرفتهاند و برخی دیگر نظیر تجمعات گوناگون، ماهیت نرمتری داشتهاند. بنابراین باید همواره روندشناس باشیم و هیچ گاه اسیر روندسازیهای مخالفان و معاندین نشویم. باید دانست که اعتراضات اجتماعی همواره از الگوی ثابتی پیروی نمیکنند. گاه اعتراضات اجتماعی به صورت فردی و گاه کنشی جمعی است. با این حال از لحظهای که در بستر اجتماع صورت میگیرد میتواند جزو الگوهای فعال شود و در کنشها و واکنشها تأثیرگذار باشد. در نمونههای بیشمار و همچنین رویدادهای اخیر شاهد بودهایم که مخالفان و رسانههای معاند هیچگاه روی اعتراضات فردی همچون خودسوزی یا خودکشی مانور نداده و بیشتر روی اعتراضات جمعی موجسواری کرده و سعی کردهاند جهش سیاسی و واکنش جمعی را در پی داشته باشند. بنابراین تلاش برای التهابآفرینی جمعی داشته و دارند تا موضوعات را سیاسی کنند. مردم نیز در صورت نداشتن سواد رسانه ای و قدرت تحلیل، اسیر فریب محتواسازیهای دروغین این رسانهها میشوند.
اهمیت دیدهبانی فضای مجازی
دیگر اینکه گسترش نفوذ شبکههای اجتماعی نیز سبب شکلگیری جامعه شبکهای و برخط شده که منطق و ساختار کنشهای اجتماعی را نیز دچار تغییری بنیادین کرده است. در چنین شرایطی، عاملان مؤثر در فضای شبکههای اجتماعی میتوانند از تکنیک «تحریف اطلاعاتی» و همچنین «تولید مفاهیم تحریککننده» استفاده کنند. این نوع از تکنیکها که به تبلیغات سیاه، به عنوان شکلی از تحریف واقعیتهای اجتماعی موسوم است، هدف خود را از بین بردن اعتماد مردم به ساختارهای سیاسی مستقر قرار میدهند. همین امر زمینهساز تشدید اعتراضات اجتماعی بدون رهبر و معنا میشود که در رویدادها و اغتشاشات اخیر نمود آن را شاهد بودهایم.
با توجه به این نکات، لازم است که در کنار تعیین و بسترسازی برای اعتراضات و پذیرفتن کنشورزیهای اجتماعی و سیاسی، مطالعات آیندهنگرانه دقیق نیز انجام شود. به نظر میرسد که پویش محیطی و دیدهبانی مؤثر از لوازم مقابله با جریانات معاند و مخالف است؛ چرا که در رویدادهای اخیر یکی از پیشرانهای اصلی، رسانهها و شبکههای مجازی خارجی بودند؛ از این رو نیاز است که با اهداف و روندسازیهای منفی آنها از طریق گسترش شبکه ملی اطلاعات و افزایش سواد رسانهای مقابله شود. ضمن اینکه بپذیریم اعتراض جزء ذاتی جوامع است و اتفاقاً یکی از مسیرهای عقلانیت و توسعه سیاسی در حکمرانیهای نوین است که لازمه مدیریت آن آیندهنگری و سیاستگذاری پویا است.
دیگر اینکه صحیح است که وفور مطالبات اجتماعی نشانه کم شدن فاصله دولت و مردم و بسترساز نوسازی و بهبود اجتماعی است، با این حال اگر اعتراضات اجتماعی دامنهدار و طولانی شود میتواند بستر را برای تحریمهای جدید، رکود تولید، کاهش سرمایهگذاری و نوسان بازار ارز و سکه فراهم کند؛ بنابراین مردم تمایلی به اعتراضات متوالی ندارند و تمایل دارند که بستر آشوب و بلوا زود برداشته شود.
انتهای پیام/