روزنامه ایران: اما گاهی در سطح کلان و تأثیرگذار، روایتهای معارضی از یک واقعه نقل میشود که ممکن است در یک فرایند تحلیلی آسیبهایی را متوجه دستاوردها و ارجمندیهای دوران پرافتخار دفاع مقدس کند. در این ارتباط، برای یافتن پاسخ این پرسش و سایر پرسشهای مرتبط، سراغ دستاندرکاران و پژوهشگران فعال در حوزه تاریخ دفاع مقدس رفته و سؤالات خود را با آنان در میان گذاشتهایم که بتدریج در صفحه پایداری «ایران» انتشار مییابد. در این شماره سؤالاتی را در این باب به طور مشترک با آقایان «حسن علایی فعال» یکی از مدیران فعلی مرکز اسناد دفاع مقدس وابسته به سپاه پاسداران، «محمدصادق درویشی» پژوهشگر تاریخ جنگ و «سردارعباس بایرامی» رئیس سازمان تاریخ و ادبیات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس درمیان گذاشتهایم که پاسخ ایشان را می خوانید.
تفاوت در روایت آری، تناقض هرگز! گاهی با انتشار روایتی از دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، فرد یا نهادی صحت آن روایت را به پرسش میگیرند، برای پاسخگویی به این پرسشها و رسیدن به روایت درست به کدام مرجع میتوان مراجعه کرد و حرف آخر را به نحوی مستند و قانعکننده از آن شنید؟
حسن علایی فعال: مرحله بعد از وقوع هر پدیده تاریخی «روایت کردن» آن رخداد و پدیده تاریخی، است. با روایت است که اتفاقات و رخدادها در طول تاریخ ماندگار میشوند تا نسلهای بعد از درسها، دستاوردها و احیاناً عبرتهای آن واقعه تاریخی به نحو مقتضی بهرهبرداری کنند. بنابراین اگر روایت و روایتگری نباشد حوادث تاریخی در ظرف زمان خود میمانند و آیندگان از آنها نمیتوانند استفاده کنند. در قرن حاضر، بعد از وقوع انقلاب اسلامی و پس از آن حادثه بزرگ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، که در دل خود مشحون از هزاران هزار حادثه است، بستری مناسب برای روایتگری و تاریخنگاری است. حوادثی که توجه به هر یک از آنها میتواند منشأ تحول و دگرگونی در ساحتها و شئون مختلف باشد. چرا که تحمیل جنگی خانمانسوز با چراغ سبز استکبار جهانی و خودکامگی رئیس حزب بعث عراق تبدیل به صحنه تقابل حق و باطل و اسلام و کفر شد. لذا جا داشته و دارد که واقعه جنگ تحمیلی، که به درستی دفاع مقدس نامیده شده است، روایتگری شود و ابعاد مختلف آن به مخاطبان بویژه نسلهای جدید شناسانده شود. نکته ضروری و قابل توجه در اینباره این است که چون یک واقعه توسط افراد مختلف مورد روایتگری قرار میگیرد باید بپذیریم که عوامل مختلفی میتواند «روایت» را به «روایتها» برگرداند. یعنی از یک واقعه تاریخی نه یک روایت که روایتهای گوناگونی بهدست آید و این خود ناظر بر ذات روایتگری است. چون کسی نمیتواند مانع از روایت افراد مختلف شود و این افراد مختلف با گرایشهای مختلف و زوایای دید مختلف منشأ صدور روایتهای گوناگون میشوند. به اعتقاد اینجانب تا این جای کار اشکالی ندارد و آن را میتوان به عنوان امری طبیعی پذیرفت اما اشکال زمانی پیش میآید که «روایتهای متفاوت» به «روایتهای متناقض» تبدیل میشود. در اینجا جهت حفظ و صیانت ارزشهای تاریخی واقعه رخداده باید به روایتی معیار دست یافت که سایر روایتها بر اساس آن سنجیده شود و مورد راستیآزمایی قرار گیرد. در این رابطه ضرورت دارد مراکز پژوهشی معتبر که نگاه یکسانی به همه عوامل درگیر جنگ داشته باشد پدید آید تا رسالت بزرگ و مهم صیانت از روایت درست حوادث و اتفاقات تلخ و شیرین جنگ را به انجام رساند. در حال حاضر پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس مزین به نام سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که زیرمجموعه ستاد کل نیروهای مسلح است چنین رسالتی را بر عهده دارد. همچنین تولیدات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه که بر اساس اسناد منحصر به فرد دوران دفاع مقدس فراهم آمده منبع خوبی برای اعتبارسنجی روایتها از حوادث جنگ است.
سردار عباس بایرامی: برای پاسخگویی به پرسشهایی در ارتباط با دفاع مقدس باید به نهادهای متولی که اسناد و مدارک دفاع مقدس را در اختیار دارند، مراجعه نمود زیرا استناد به روایت درست و متقن از تحریف دفاع مقدس جلوگیری میکند.
گرچه احتمال دارد برخی از روایات از یک موضوع متفاوت باشد، ولی فصلالخطاب این موضوعات مراکز نگه دارنده اسناد و مدارک جنگ میباشد و در نبود سند، مراجعه به روایات فرماندهان عالیرتبه آن دوره میتواند راهگشا باشد.
روایتگر تاریخ جنگ در واقع سند گویای موجود است و در صورت نبود سندی از موضوع یا موضوعات، روایت شفاهی فرماندهان حاضر در قرارگاههای عملیاتی و حتی فرماندهان میدانی میتواند مؤثر باشد.
تصور ما این است که کتب تاریخ شفاهی فرماندهان به بخشهایی از این پرسشها پاسخ داده است و چنانچه مورد اختلافی یا مورد خاص وجود داشته باشد باید به مراکز اسناد نیروهای مسلح و بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس مراجعه نمایند.
محمد صادق درویشی: در رابطه با سؤال اول باید بگویم که نباید! یعنی نه ممکن است این قضیه و نه مطلوب است اگر امکان آن هم وجود داشته باشد و نه مشروعیتی دارد که دنبال یک جایی یا نهادی و فردی باشیم که بتواند درواقع آن حرف آخر را بزند. لذا این سؤال وجود دارد بویژه در سالهای اخیر که برخی مسائل جنگ به پرسش گرفته و بعضاً به چالش کشیده شد آیا جایی هست که مثل دیوانعالی کشور حرف آخر را در این زمینه بزند؟ من احساس میکنم یک جایی که چنین جایگاهی داشته باشد مشروعیتی ندارد ضمن اینکه این امکان هم اساساً وجود ندارد چون مسأله تاریخ بویژه تاریخ جنگ ایران و عراق به دلیل نزدیکی و اینکه هنوز تبدیل به یک امر تاریخی ناب نشده و فرماندهان و رزمندگان و مدیران این عرصه و سیاستمدارانی که در این ماجرا نقشی داشتند هنوز وجود دارند بنابراین، این موضوع هنوز تبدیل به یک امر تاریخی ناب نشده و بهنظرم آمیختگی دارد به این معنا که ما وقتی حرف از تاریخ جنگ میزنیم امکان این وجود داشته باشد ولو به اشتباه برخی مسلمات تاریخ این دوره به پرسش و چالش کشیده شود حتی مورد انکار قرار گیرد، باید بپذیریم که این جزو چیزهایی است که لاینفک است از تاریخ جنگ لذا جایی که حرف آخر را بزند نه جایی وجود دارد که چنین مسئولیتی داشته باشد و در عمل هم امکان آن موجود نیست. ما هم نباید برویم دنبال آن، من این نگاه را دارم و این امکان هم وجود دارد که بعضاً حتی ارزشهایش به چالش گرفته شود. بعضاً مسلمات جنگ و آن گزارههایی که چرا جنگ را ادامه دادیم. چرا جنگ را در مقطع مناسبی به پایان نبردیم. چرا جنگ شروع شد حتی اینها هم به پرسش و چالش کشیده میشوند. من میگویم باید بپذیریم که این بخشی از این تاریخ است. بخشی از فهم امروزین ما از تاریخ جنگ است.
اساساً برای روایت وقایع جنگ، آیا میتوان قائل به مرجع خاصی بود، در صورت قائل بودن، فکر میکنید آن مرجع باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
حسن علایی فعال: روایتگری حوادث جنگ را نمیتوان به سازمان یا قشر خاصی محدود کرد. به یک معنا همه میتوانند روایتگر حوادث و اتفاقات دوران جنگ باشند زیرا دوران جنگ هشت ساله جزئی و بخشی از تاریخ این کشور است لذا هر کس میتواند به روایت بخشی از آن از زاویه دید خود بپردازد اما در این بین مهم آن است که روایتگر اولاً آگاه به همه ابعاد موضوع جنگ باشد، از غلو کردن درباره حوادث جنگ اجتناب کند، وقایع جنگ را آنگونه که بوده روایت کند و دستی در کم و زیاد کردن حوادث نبرد. برای تحقق چنین ویژگیهایی ضرورتاً باید سازمانها و مراکزی باشند که بتوانند مطالب روایت شده را راستیآزمایی کنند که در حال حاضر این مسئولیت به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس واگذار شده است.
با توجه به اقدامات دشمنان در تحریف تاریخ جنگ و روایتهای ناصحیحی که درباره موضوعات مختلف جنگ ارائه میدهند، پرداختن به مقوله پژوهش درباره موضوعات مختلف جنگ یک امر اجتنابناپذیر و ضروری است.
امروز جنگ، جنگ روایتهاست و دشمنان سعی دارند روایتهای مخدوش خود را درباره انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و هر آنچه که دستاورد مثبت این انقلاب و نظام کارآمد است به خورد مخاطبین خود دهند. در این مسیر با برخورداری از قدرت رسانهای بویژه فضای مجازی درصدد هستند که دستاوردهای انقلاب
هراز چندی، بخشی از متن و روایتی منتشر شده در ارتباط با تاریخ جنگ، مورد نقد و احیاناً انکار فرد یا افرادی از حاضران در جبههها و مطلعین و مرتبطین با موضوع قرار گرفته و گزاره متفاوتی از آن واقعه ارائه و برای آن شواهدی نیز اقامه میشود. این موارد، بعضاً روایتگری جنگ را در معرض آسیب و اتهام غفلت از نقش جمعی و غلو پیرامون تأثیر گروهی دیگر در وقایع اتفاقیه یا یکسویهنگری نسبت به مسائل دوران دفاع مقدس قرار میدهد؛ بهطوری که اصالت برخی روایتها را مورد تشکیک قرار داده و این سؤال را پیش میکشد که برای دستیابی به صدق و صحت روایتها به چه نهادی میتوان مراجعه کرد و گفته آن را معیار قرار داد؟ این پرسش آن هنگام اهمیت بیشتری مییابد که تشکیلات متعددی متولی و دستاندرکار تدوین و تبیین تاریخ دوران دفاع مقدس بوده و بر این اساس، گاهی برای یک واقعه، چند روایت نقل شده است. برخی از این موارد به دلیل خردهروایت بودن اهمیت تعیینکنندهای ندارند و ممکن است دلیل آن بیدقتی در نقل مطالب و ناشی از فراموشی باشد. اما گاهی در سطح کلان و تأثیرگذار، روایتهای معارضی از یک واقعه نقل میشود که ممکن است در یک فرایند تحلیلی آسیبهایی را متوجه دستاوردها و ارجمندیهای دوران پرافتخار دفاع مقدس کند. در این ارتباط، برای یافتن پاسخ این پرسش و سایر پرسشهای مرتبط، سراغ دستاندرکاران و پژوهشگران فعال در حوزه تاریخ دفاع مقدس رفته و سؤالات خود را با آنان در میان گذاشتهایم که بتدریج در صفحه پایداری «ایران» انتشار مییابد. در این شماره سؤالاتی را در این باب به طور مشترک با آقایان «حسن علایی فعال» یکی از مدیران فعلی مرکز اسناد دفاع مقدس وابسته به سپاه پاسداران، «محمدصادق درویشی» پژوهشگر تاریخ جنگ و «سردارعباس بایرامی» رئیس سازمان تاریخ و ادبیات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس درمیان گذاشتهایم که پاسخ ایشان را می خوانید.
تفاوت در روایت آری، تناقض هرگز! گاهی با انتشار روایتی از دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، فرد یا نهادی صحت آن روایت را به پرسش میگیرند، برای پاسخگویی به این پرسشها و رسیدن به روایت درست به کدام مرجع میتوان مراجعه کرد و حرف آخر را به نحوی مستند و قانعکننده از آن شنید؟
حسن علایی فعال: مرحله بعد از وقوع هر پدیده تاریخی «روایت کردن» آن رخداد و پدیده تاریخی، است. با روایت است که اتفاقات و رخدادها در طول تاریخ ماندگار میشوند تا نسلهای بعد از درسها، دستاوردها و احیاناً عبرتهای آن واقعه تاریخی به نحو مقتضی بهرهبرداری کنند. بنابراین اگر روایت و روایتگری نباشد حوادث تاریخی در ظرف زمان خود میمانند و آیندگان از آنها نمیتوانند استفاده کنند. در قرن حاضر، بعد از وقوع انقلاب اسلامی و پس از آن حادثه بزرگ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، که در دل خود مشحون از هزاران هزار حادثه است، بستری مناسب برای روایتگری و تاریخنگاری است. حوادثی که توجه به هر یک از آنها میتواند منشأ تحول و دگرگونی در ساحتها و شئون مختلف باشد. چرا که تحمیل جنگی خانمانسوز با چراغ سبز استکبار جهانی و خودکامگی رئیس حزب بعث عراق تبدیل به صحنه تقابل حق و باطل و اسلام و کفر شد. لذا جا داشته و دارد که واقعه جنگ تحمیلی، که به درستی دفاع مقدس نامیده شده است، روایتگری شود و ابعاد مختلف آن به مخاطبان بویژه نسلهای جدید شناسانده شود. نکته ضروری و قابل توجه در اینباره این است که چون یک واقعه توسط افراد مختلف مورد روایتگری قرار میگیرد باید بپذیریم که عوامل مختلفی میتواند «روایت» را به «روایتها» برگرداند. یعنی از یک واقعه تاریخی نه یک روایت که روایتهای گوناگونی بهدست آید و این خود ناظر بر ذات روایتگری است. چون کسی نمیتواند مانع از روایت افراد مختلف شود و این افراد مختلف با گرایشهای مختلف و زوایای دید مختلف منشأ صدور روایتهای گوناگون میشوند. به اعتقاد اینجانب تا این جای کار اشکالی ندارد و آن را میتوان به عنوان امری طبیعی پذیرفت اما اشکال زمانی پیش میآید که «روایتهای متفاوت» به «روایتهای متناقض» تبدیل میشود. در اینجا جهت حفظ و صیانت ارزشهای تاریخی واقعه رخداده باید به روایتی معیار دست یافت که سایر روایتها بر اساس آن سنجیده شود و مورد راستیآزمایی قرار گیرد. در این رابطه ضرورت دارد مراکز پژوهشی معتبر که نگاه یکسانی به همه عوامل درگیر جنگ داشته باشد پدید آید تا رسالت بزرگ و مهم صیانت از روایت درست حوادث و اتفاقات تلخ و شیرین جنگ را به انجام رساند. در حال حاضر پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس مزین به نام سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که زیرمجموعه ستاد کل نیروهای مسلح است چنین رسالتی را بر عهده دارد. همچنین تولیدات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه که بر اساس اسناد منحصر به فرد دوران دفاع مقدس فراهم آمده منبع خوبی برای اعتبارسنجی روایتها از حوادث جنگ است.
سردار عباس بایرامی: برای پاسخگویی به پرسشهایی در ارتباط با دفاع مقدس باید به نهادهای متولی که اسناد و مدارک دفاع مقدس را در اختیار دارند، مراجعه نمود زیرا استناد به روایت درست و متقن از تحریف دفاع مقدس جلوگیری میکند.
گرچه احتمال دارد برخی از روایات از یک موضوع متفاوت باشد، ولی فصلالخطاب این موضوعات مراکز نگه دارنده اسناد و مدارک جنگ میباشد و در نبود سند، مراجعه به روایات فرماندهان عالیرتبه آن دوره میتواند راهگشا باشد.
روایتگر تاریخ جنگ در واقع سند گویای موجود است و در صورت نبود سندی از موضوع یا موضوعات، روایت شفاهی فرماندهان حاضر در قرارگاههای عملیاتی و حتی فرماندهان میدانی میتواند مؤثر باشد.
تصور ما این است که کتب تاریخ شفاهی فرماندهان به بخشهایی از این پرسشها پاسخ داده است و چنانچه مورد اختلافی یا مورد خاص وجود داشته باشد باید به مراکز اسناد نیروهای مسلح و بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس مراجعه نمایند.
محمد صادق درویشی: در رابطه با سؤال اول باید بگویم که نباید! یعنی نه ممکن است این قضیه و نه مطلوب است اگر امکان آن هم وجود داشته باشد و نه مشروعیتی دارد که دنبال یک جایی یا نهادی و فردی باشیم که بتواند درواقع آن حرف آخر را بزند. لذا این سؤال وجود دارد بویژه در سالهای اخیر که برخی مسائل جنگ به پرسش گرفته و بعضاً به چالش کشیده شد آیا جایی هست که مثل دیوانعالی کشور حرف آخر را در این زمینه بزند؟ من احساس میکنم یک جایی که چنین جایگاهی داشته باشد مشروعیتی ندارد ضمن اینکه این امکان هم اساساً وجود ندارد چون مسأله تاریخ بویژه تاریخ جنگ ایران و عراق به دلیل نزدیکی و اینکه هنوز تبدیل به یک امر تاریخی ناب نشده و فرماندهان و رزمندگان و مدیران این عرصه و سیاستمدارانی که در این ماجرا نقشی داشتند هنوز وجود دارند بنابراین، این موضوع هنوز تبدیل به یک امر تاریخی ناب نشده و بهنظرم آمیختگی دارد به این معنا که ما وقتی حرف از تاریخ جنگ میزنیم امکان این وجود داشته باشد ولو به اشتباه برخی مسلمات تاریخ این دوره به پرسش و چالش کشیده شود حتی مورد انکار قرار گیرد، باید بپذیریم که این جزو چیزهایی است که لاینفک است از تاریخ جنگ لذا جایی که حرف آخر را بزند نه جایی وجود دارد که چنین مسئولیتی داشته باشد و در عمل هم امکان آن موجود نیست. ما هم نباید برویم دنبال آن، من این نگاه را دارم و این امکان هم وجود دارد که بعضاً حتی ارزشهایش به چالش گرفته شود. بعضاً مسلمات جنگ و آن گزارههایی که چرا جنگ را ادامه دادیم. چرا جنگ را در مقطع مناسبی به پایان نبردیم. چرا جنگ شروع شد حتی اینها هم به پرسش و چالش کشیده میشوند. من میگویم باید بپذیریم که این بخشی از این تاریخ است. بخشی از فهم امروزین ما از تاریخ جنگ است.
اساساً برای روایت وقایع جنگ، آیا میتوان قائل به مرجع خاصی بود، در صورت قائل بودن، فکر میکنید آن مرجع باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
حسن علایی فعال: روایتگری حوادث جنگ را نمیتوان به سازمان یا قشر خاصی محدود کرد. به یک معنا همه میتوانند روایتگر حوادث و اتفاقات دوران جنگ باشند زیرا دوران جنگ هشت ساله جزئی و بخشی از تاریخ این کشور است لذا هر کس میتواند به روایت بخشی از آن از زاویه دید خود بپردازد اما در این بین مهم آن است که روایتگر اولاً آگاه به همه ابعاد موضوع جنگ باشد، از غلو کردن درباره حوادث جنگ اجتناب کند، وقایع جنگ را آنگونه که بوده روایت کند و دستی در کم و زیاد کردن حوادث نبرد. برای تحقق چنین ویژگیهایی ضرورتاً باید سازمانها و مراکزی باشند که بتوانند مطالب روایت شده را راستیآزمایی کنند که در حال حاضر این مسئولیت به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس واگذار شده است.
با توجه به اقدامات دشمنان در تحریف تاریخ جنگ و روایتهای ناصحیحی که درباره موضوعات مختلف جنگ ارائه میدهند، پرداختن به مقوله پژوهش درباره موضوعات مختلف جنگ یک امر اجتنابناپذیر و ضروری است.
امروز جنگ، جنگ روایتهاست و دشمنان سعی دارند روایتهای مخدوش خود را درباره انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و هر آنچه که دستاورد مثبت این انقلاب و نظام کارآمد است به خورد مخاطبین خود دهند. در این مسیر با برخورداری از قدرت رسانهای بویژه فضای مجازی درصدد هستند که دستاوردهای انقلاب و دفاع مقدس را زیر سؤال ببرند.
عباس بایرامی: موضوع پژوهش در همه عرصهها خصوصاً وقایع دفاع مقدس از بهترین روشها برای ماندگاری و مانایی این واقعه مهم تاریخی است. کارهای پژوهشی مستحکم، مقوم و دارای تکیهگاه سند است لذا پرداختن به کار پژوهشی بسیار بااهمیت است. پژوهشگران تاریخ جنگ بیشترین خدمات را به این دوره تاریخی مشعشع مینمایند و لیکن باید توجه داشت که جهتگیری پژوهش، جهتگیری عالمانه و علمی باشد نه جریانی و سیاسی و...
محمد صادق درویشی: راجع به پرسش دومتان دقیقاً در ادامه پاسخ به پرسش قبلی و اینکه یک جایی متولی باشد راجع به این تاریخ من معتقدم نباید دنبال چنین جایی باشیم. این برای جامعه امروز ما و درک عمومی و تعمیق تاریخ جنگ در جامعه و ارزشهای راستینش کارا و سودبخش نیست. البته یک مراکزی مثل مرکز اسناد و تحقیقات سپاه پاسداران که از درون صحنه جنگ و رویدادهای آن اسنادی را جمعآوری کرده است یک نوعی فاصلهگذاری از تبلیغات و هیجانات و در همان مقطع تاریخ جنگ را نوشته و از همان مقطع ثبت کرده و هزاران سند و نوار صوتی در ارتباط با تاریخ جنگ جمعآوری کرده که از وثاقت و ارزش بالایی برخوردار است و این امکان وجود دارد که گفتههایی در ارتباط با تاریخ جنگ را با آنها راستیآزمایی کرد اما اینکه باید یک دستگاهی باشد که بگوییم کار تو این است و اینکار را صرفاً تو انجام بده معنی آن هم این است که کس دیگری این کار را نکند. این نهاد اختصاص دارد به این کار که استانداردسازی کند. این نگاه در تاریخنگاری جنگ جواب نمیدهد که برای این کار یک مرجع تعیین کنیم که موقعیت مرجع و تمامکننده داشته باشد. ولی مؤسساتی هستند در سپاه، در ارتش، حتی مؤسسات غیر دولتی و غیرحاکمیتی که روی تاریخنگاری مستند جنگ کار میکنند ارزش بالایی دارند. اما اینکه این امر متولی خاصی داشته باشد نباید باشد.
محمد صادق درویشی: در ارتباط با پژوهش درموضوع تاریخ جنگ، فکر میکنم اساساً قبل از اینکه به این فکر کنیم که پژوهشگری تاریخ جنگ چه جایگاهی دارد، باید ببینیم چه چیزی مواد و مصالح آن جایگاه است. یعنی خود اسناد که از اهمیت زیادی برخوردارند. به این معنا که سند یعنی چه؟ و آیا سند همان چیزی است که مثلاً در یک مقطعی از جنگ در سپاه و ارتش جمعآوری شده و شامل طرحها و نقشههای عملیاتی و سایر اطلاعات پیرامون عملیاتها و... است؟ آیا اسناد جنگ فقط اینهاست؟ من فکر میکنم نه، باید تفسیر موسعتری از اسناد جنگ داشت. بعد از آن، خود به خود میرسیدیم به موضوع پژوهش. از نظر من پژوهش در حوزه جنگ یعنی محققی مؤلفههای مختلف این حوزه، اعم از اسناد، خاطرات، روایتها و آن خِردجمعی که در جنگ وجود داشته را با کار پژوهش بههم چسبانده و متصل کند تا محصولی شود که برای نسل امروز و فردای ما مورد استفاده قرار گیرد. بویژه در ابعاد مختلف نظامی، سیاسی حتی اقتصادی و روابط خارجی. چرا که با پژوهش ضعفها و دستاوردهای جنگ بهدست آمده و در یک کار پژوهشی متبلور میشوند. البته باید توجه داشت که پژوهش در حوزه مطالعات جنگ نباید گرتهبرداری و کپیبرداری باشد، بلکه منظور از پژوهش به معنایی که در جامعه علمی مطرح است، میباشد. یعنی پژوهشگر بهنوعی کشف دست یابد و در مسیر تاریخنگاری و تاریخنگری از اسناد و سایر مؤلفهها خوب بهره ببرد. بهعنوان مثال؛ همبستگی و هم عرضی جنگ با انقلاب اسلامی و معارفی که در آن دوره تبلور یافت و جنگ آنها را برجسته کرد. این موضوع با اهمیتی است که در کار پژوهشی باید مدنظر قرار گیرد، زیرا با موضوع جنگ و ارزشهای دفاع مقدس عجین است. از سوی دیگر با ارزشهای تاریخی ما در پیوند عمیق است که همان روحیه استقلالخواهی و آزادیطلبی ایرانیان است. ما وقتی از دفاع مقدس سخن میگوییم یادمان باشد که این موضوع ذیل مردمی مطرح است که میخواهند روی پای خودشان بایستند و برای تحقق این خواسته، انقلابی تاریخی کردهاند. بنابراین کار پژوهشی برای جنگ باید برآیند همه مؤلفههای تأثیرگذار باشد و در این صورت است که میتوان گفت پژوهش از جایگاه والایی برخوردار است.
تعامل سازمانهایی که اسناد دفاع مقدس را در اختیار دارند با نویسندگان و پژوهشگران مستقل که درصدد تألیف و تولید اثری پژوهشی هستند، چگونه است؟ آیا پدیدآورندگان اثر در این حوزه میتوانند بدون هیچ تبعیضی دسترسی به منابع اسنادی داشته باشند؟
حسن علایی فعال: باید اذعان کرد که تعامل بین پژوهشگران و نویسندگان با سازمانها و مراکزی که اسناد دست اول جنگ را در اختیار دارند، بسیار کم است و این نقیصه باید برطرف شود. امروزه گامهای مؤثری از سوی برخی از مراکز تحقیقاتی و اسنادی که اسناد دوران جنگ را در اختیار دارند برای واگذاری اسناد به نویسندگان و پژوهشگران برداشته شده است اما کافی نیست. تا آنجا که اطلاع دارم مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه طی سالیان گذشته آمادگی خود را برای واگذاری اسناد مورد نیاز نویسندگان و پژوهشگران اعلام کرده است اما به دلیل اطلاعرسانی ضعیف، خیلی از نویسندگان و پژوهشگران از این موضوع اطلاع ندارند.
در حال حاضر متولی خاصی ندارد و مراکزی که اسناد جنگ را در اختیار دارند بر اساس ملاحظات خودشان تعاملاتی با برخی نویسندگان و پژوهشگران بویژه پژوهشگران طرف قرارداد خود دارند.
عباس بایرامی: قطعاً متولی امر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس است. بنیاد براساس نامهای که در عالیترین سطح نظام مورد تأیید قرار گرفته، میبایست موضوعات مختلف دفاع مقدس را جهت حفظ و حراست و جلوگیری از تحریف مدیریت نماید. در خصوص اسناد هم، بنیاد اسناد موجود خود را که بسیار ارزشمند است در آینده در اختیار نویسندگان عزیز قرار خواهد داد. البته این به این معنی نیست که این اسناد مکتوم نگهداشته شده است، اکنون هم نویسندگان به آن دسترسی دارند ولی برای دسترسی آسانتر از طریق سامانههای الکترونیکی در دست اقدام است.
محمد صادق درویشی: من بهعنوان پژوهشگر نسل بعد از جنگ، با مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس که مسئولیت روایتگری رسمی لایههای درونی صحنه نبرد را برعهده دارد و ذیل دفتر سیاسی سپاه بوده، کار میکنم. کار پژوهشی و تحقیقی، من خودم ارتباط خوبی دارم، آنجا هم اسناد بسیار خوبی هست، با وجود این فکر میکنم به این مرکز و سایر سازمانهایی که در جاهای مختلف که در این حوزه فعالیت دارند، یک نقد جدی وارد است و آن اینکه؛ هیچ یک از این مراکز و نهادها نتوانستند آنطور که باید، میان اسناد و محتوایی که در اختیار دارند با مخاطبان ارتباط برقرار و بهلحاظ محتوایی و معرفتشناسی بهمخاطب عام عرضه کنند. زیرا این سازمانها معمولاً بسته عمل کرده و میکنند. برای همین اینگونه مراکز، آن مرجعیتی را که انتظار میرود جستوجوگران بروند برای اینکه پاسخ پرسشهایشان را پیدا کنند، محققان، پژوهشگران، علاقه مندان حتی با این انگیزه که میخواهند از یک موضوعی سردر بیاورند، بروند راجع به ادامه جنگ اسنادی در اختیارش قرار گیرد تا مطالعه کنند، نبوده است. این یعنی بسته عمل کردن و اینگونه مراکز بیشتر ترجیح میدهند با پژوهشگران خودشان یا با کسانی که خودشان تشخیص میدهند کار کنند و این یک نقص است. این باعث میشود جامعه به هر حال نسبت به تاریخ و وقایع جنگ بیعلاقه باشد و پرسشگری پیرامون وقایع جنگ آنگونه که باید در جامعه شکل نگیرد و نسل جوان به آمادهخوری عادت کند. روحیه تحقیق و جستوجو وقتی ایجاد میشود که افراد عادی هم بتوانند به سهولت اسناد را ببینند و سند و محتوا در دسترس باشد. لذا این سازمانها و مراکز نتوانستند فضایی خلق کنند که افراد جامعه همچون سایر حوزههای فکری- تاریخی بروند و طلب دانش و دانسته کنند. همه اسناد جنگ دراختیار سازمان ها ومراکز رسمی نیست.
بعد از گذشت 4 دهه از پایان جنگ تحمیلی آیا زمان انتشار اسناد جنگ و خروج آن از انحصار نهادهای نظامی فرا نرسیده است؟
حسن علایی فعال: اینکه بگوییم همه اسناد جنگ انحصاراً در اختیار نهادهای نظامی است، درست نیست چون همه جنگ که در خطوط مقدم جنگ نبوده است، بلکه بسیاری از اسناد جنگ در پشت جبهههای جنگ و نزد مردم و خاطراتش در سینههای مردم است. البته بخش عمده اسناد عملیاتهای نظامی علیالقاعده در اختیار نهادهای نظامی است که به صلاحدید مراکز تصمیمگیر نظامی در زمان لازم چهبسا در اختیار همگان قرار خواهد گرفت، هر چند بخش عمده این اسناد قابل بهرهبرداری از سوی عموم مردم نخواهد بود.
عباس بایرامی: من تعبیر انحصار را نمیپذیرم. انحصاری در کار نیست، بلکه به جهت برخی از ضرورتها به صورت عام در دسترس نبوده است. ما اکنون صدها کتاب تحلیلی، توصیفی و... داریم که از همین اسناد بهره بردهاند، پس انحصاری نیست.
به امید خدا بزودی به صورت آسانتر در اختیار قرار میگیرد.
محمد صادق درویشی: فکر میکنم خوب است کلیه مراکز و نهادهایی که اسناد جنگ را در اختیار دارند، اسنادشان را در معرض دید و استفاده عموم بگذارند و به جای اینکه متولی باشند، تسهیلگر باشند. یعنی بهمنظور دسترسی نسل جنگ و بعد از جنگ همچنین؛ محققان، روزنامهنگاران و سایر جستوجوگران به ارائه خدمات سهل بپردازند. من یقین دارم در صورت تحقق چنین شرایطی، کتابهای خوبی در ارتباط با جنگ نوشته خواهد شد. زیرا یکی از زمینههای تولید اثر خوب، دسترسی به منابع با شرایط سهل برای همه علاقهمندان و محققان بوده و اساساً برای ورود به مراحل بعدی، یعنی تولید ادبیات داستانی و سایر محصولات فرهنگی در دسترس داشتن دادههای خام در ارتباط با جنگ است. بر این اساس در صورت تسهیلگری خدمات و اجتناب از تعیین ضوابط محدودکننده متولی بودن این مراکز خوب و مفید خواهد بود و در غیر این صورت خیر.
بر این اساس بعد از گذشت چهار دهه اسناد باید از انحصار نهادهای نظامی خارج و در اختیار عموم گذاشته شود. در واقع اسنادی که در زمان جنگ از سوی سپاه تهیه شده دسترنج بچههایی است که باوجود میل باطنی، اسلحه را زمین گذاشته و اسلحه بزرگتری را به نام قلم، ضبط و.. در دست گرفتند؛ برای اینکه تاریخ را برای نسلهای بعدی تدوین و ثبت و ضبط کنند. آنان این کار بزرگ را برای نسل امروز انجام دادند و تعدادی از آنها در این راه شهید شدند. خون این شهدا و تلاشی که کردند برای این بود که نسلهای بعد روایتهای آنان را از جنگ، بدون رتوش، بدون سوگیری و بدون القای برداشتهای شخصی و... ببینند و حقایق جنگ را فهم نمایند. من یقین دارم بیش از 95 درصد این اسناد از حیث امنیتی و نظامی قابلیت انتشار دارند. تنها درصد کمی هست که بعد امنیتی دارد. بنابراین میتوان اغلب اسناد را از حالت راکد بودن درآورد. چرا که برای تهیه این اسناد فرزندان همین مردم شهید شده و در جهت تهیه آنها بخشی از توان نظامی و اجتماعی ما صرف شده است. پس باید همه علاقهمندان و جستوجوگران بتوانند با سهولت به مسائل تاریخی این دوره از طریق اسناد دست یابند و در انحصار گرفتن اسناد توسط یک مرکز و سازمان توجیه ندارد.
انتهای پیام/